در دوران استعمار بریتانیا، جامعه هند شاهد پویاییهای پیچیدهای میان طبقات اجتماعی و نقشهای مذهبی بود که درک آنها برای شناخت ساختارهای اجتماعی و سیاسی آن دوره ضروری است. کشاورزان و راهبان بهعنوان دو گروه کلیدی در این بستر اجتماعی، نقشی فراتر از تصاویر کلیشهای مرسوم ایفا کردند. کشاورزان نه تنها تولیدکنندگان اقتصادی بلکه فعالان اجتماعی بودند که برای بهبود جایگاه اجتماعی خود تلاش میکردند. آنها اغلب از مذهب و سنتهای فرهنگی بهعنوان ابزاری برای مقاومت در برابر نظام سرکوبگر طبقاتی و سلطه استعماری استفاده میکردند.
در سوی دیگر، راهبان هندو، برخلاف تصور رایج بهعنوان زاهدان منزوی، بهطور فعال در فرآیندهای اجتماعی و سیاسی مشارکت داشتند. آنها نه تنها به گسترش تعالیم دینی پرداختند، بلکه از مذهب بهعنوان ابزاری برای پیشبرد آرمانهای برابری اجتماعی استفاده کردند. نقش آنها در تقویت هویت جمعی و تغییرات فرهنگی، بهویژه در مناطق روستایی شمال هند، بسیار مهم بود.
پیوند میان کشاورزان و راهبان بهطور خاص جالب توجه است. این دو گروه، گرچه با اهداف متفاوت، اما از ابزارهای مشترکی مانند اعتقادات مذهبی و ساختارهای طبقاتی برای تغییرات اجتماعی و سیاسی بهره بردند. کشاورزان از آموزههای راهبان برای تقویت جایگاه اجتماعی خود استفاده کردند و در مقابل، راهبان نیز از حمایت کشاورزان برای تثبیت جایگاه خود در سلسلهمراتب اجتماعی سود بردند. این همکاری متقابل نشاندهنده تأثیر عمیق تعاملات اجتماعی بر تحولات سیاسی و فرهنگی هند است.
این رابطه همچنین منعکسکننده نقش مذهب بهعنوان نیرویی دوگانه است که میتواند هم به تثبیت نظم اجتماعی و هم به چالش کشیدن آن کمک کند. در هند بریتانیا، مذهب ابزاری قدرتمند برای مقاومت در برابر استعمار بود و در عین حال بهعنوان وسیلهای برای اصلاحات اجتماعی عمل میکرد.
کتاب “کشاورزان و راهبان در هند بریتانیا” (Peasants and Monks in British India) اثر ویلیام آر. پنچ (William R. Pinch)، منتشر شده توسط انتشارات دانشگاه کالیفرنیا در سال ۱۹۹۶، به بررسی این موضوعات پرداخته و با تحلیل دقیق، تعامل میان این دو گروه را در قالبی تاریخی و جامعهشناختی مورد مطالعه قرار داده است.