دکتر سیدمحمد روحانی (عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب)
با نام و یاد خدا و عرض سلام و احترام خدمت استادان گرامی. بعد از مدتها که انواع موانع زمینی و آسمانی جلوی برگزاری این جلسه را گرفت، خدا را شاکرم که با توفیقات الاهی این بار جلسه برگزار شد. وقتی متوجه شدم دکتر شوکلا در جلسه هستند گفتم بهتر است به جلسه نیایم؛ من در محضر استاد سخنی برای گفتن ندارم. ولی فرمودند ایشان امر کردهاند و بنده از باب امتثال امر خدمت رسیدم و چند دقیقهای مصدع اوقاتتان میشوم و بعد از محضر استادان بزرگوار، آقای مهدویپور و آقای شوکلا، بیشتر استفاده خواهیم کرد.
برای مقدمه بحث نکاتی را عرض میکنم. فکر کردم بهتر است بحث با یک مَنتره (mantra) شروع شود. نام این منتره «شانتی منتره» (Shanti mantra) است؛ یعنی ذکر صلح و آرامش. این منتره ارتباط مستقیم چندانی با موعودباوری ندارد، اما تحقق کامل مضامینش مربوط به زمان ظهور است. باید بگوییم همان طور که ما مسلمانان کارهایمان را با نام و یاد خدا آغاز میکنیم در آیین هندو نیز اینگونه است. در آیین هندو انواع منتره یا ذکر وجود دارد که یکی از آنها «شانتی» است. شانتی یعنی آرامش و صلح و نسخ متعددی هم از آن وجود دارد، ولی من این نسخه را بسیار پسندیدم. خواندن این منتره در محضر استاد شوکلا جسارت است، اما برای دوستان حاضر میخوانم. چنانکه گفتم این ذکر مستقیماً به بحث ما مرتبط نیست، اما تحقق کامل مضامینش در زمان ظهور موعود است و از این باب آن را ذکر میکنم. از روی متن هندی آن را میخوانم و بعد به سراغ مضامینش میرویم.
در مقدمه بگویم مشهور شده است که هندوئیزم آیینی قومی است و ظاهرش هم اینطور به نظر میرسد، ولی عجیب این است که دعاها و مناجاتش صرفاً برای هندوها نیست، بلکه برای تمام نوع بشر و کل عالم است. این مناجات اینطور شروع میشود: «همه نوع بشر در خوشی باشند. هیچکس هیچگونه آسیب و گرفتاریای نداشته باشد. همه خجستگی و خوشی ببینند. هیچ غمی سهم شما نباشد». واژه «اُوم» (Om) که در منتره تکرار میشود نام خدای یگانه است. آیین هندو در بطن خود دینی توحیدی است. بنده در این باب مقالهای هم نوشتهام و برای خودم قطعی است که آیین هندو در بطن خود دینی توحیدی و یگانهپرست است و تمام مضامین متون مقدس این را اذعان میکنند. ما ظاهری از این دین میبینیم و باید به باطنش نیز دقت کنیم. البته نمیخواهم وارد این بحث شوم. در ادامه آمده است: «خدایا، ما را از ناراستی به راستی، از تاریکی به نور (تاریکی جهل به روشنایی معرفت) و ما را از مرگ به حیات جاودانه هدایت فرما». و در آخر آمده است: «خداوندا! آرامش، آرامش، آرامش» یعنی «صلح، صلح، صلح». به مضامین دعا که توجه کنیم تحقق کامل مضامینش در زمان موعود خواهد بود. بحثم را با چند پرسش مطرح میکنم تا وقت دوستان کمتر گرفته شود. پرسش اول اینکه یکی از مباحثی که درباره موعود در ادیان وجود دارد این است که آیا موعود هندو، موعودی شخصی است یا عنوانی کلی است؟ برخی از ادیان و مذاهب هستند که موعودشان فرد خاص نیست، بلکه یک عنوان است و عنوان به کسی اشاره میکند که خواهد آمد، اما اینکه این عنوان کیست نامشخص است. مثل مهدی موعود (عج) نزد اهل سنت یا نگاه برخی فرق یهودی به موعود که معتقدند «ماشیح» (Messiah) خواهد آمد. اما اینکه ماشیح کیست و فرزند چه شخصی، نامشخص است. در تشیع و مسیحیت به شخص خاص اعتقاد دارند. در آیین هندو نام موعود آخرالزمان «کلکْی» (kalka) است. با توجه به ویژگیهایی که در متون ذکر شده، با اینکه هنوز این موعود نیامده است نام پدر و مادر، محل تولد، جایگاه و طبقه اجتماعیاش مشخص است. به نظر میرسد این موعود شخصی است؛ هرچند هنوز آشکار نشده است. یکی از مباحثی که باید مختصراً به آن اشاره کنم آموزه «اَوَتارَه» (Avatar) در آیین هندوست که در انگلیسی Incarnation of god به معنای «تجسم خدا» گفته میشود؛ بهخصوص مکتب ویشنو (Vishnu) مطابق نقل مشهوری دَه اوتاره دارد و در برخی نقلها نیز بیشتر است. آخرین اوتاره، یا تجسم خدا، همان ویشنو است. در اینجا باید توضیحی بدهم؛ در آیین هندو این تصور از «تجسم» خدا به معنای محدود شدن و در جسم آمدن خدا وجود ندارد. در آیین هندو در عین حال که برای خدا اوتاره قائل هستند، خود ذات الاهی را متعال از این حرف میدانند؛ در بخشی از بهگودگیتا (Bhagavad Gita) آمده وقتی ارجونا (arjunā)، کریشنا (Krishna) را میشناسد به او میگوید شما تجسم خدا هستید، میخواهم چهره شما را ببینم. کریشنا نمیگوید بیا و مرا ببین. میگوید تو چهره خدا را نمیتوانی ببینی. اگر میخواهی چهره خدا را ببینی باید چشمان الاهی داشته باشی. وقتی ارجونا چهره حقیقت را میبیند و از هوش میرود، بعد از به هوش آمدن، کریشنا از او میپرسد چه شد که از حال رفتی؟ میگوید: «دهان تو در همه جا گشوده، دستان تو در همه جا، همه خدایان در تو، و تو در همه خدایان بودی». به عبارت دیگر، «فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» (بقره: ۱۱۵) را در بهگودگیتا میبینیم. پس معتقدان به آیین هندو در عین حال که اوتارهباورند، برای خداوند مکان یا محدودیت قائل نیستند. به خداوند در آیین هندو «سَت چیت آننده» (Sat – Chit – Ananda) میگویند؛ «ست» یعنی خداوند وجود مطلق، «چیت» یعنی خداوند علم مطلق و «آننده» یعنی خداوند بهجت مطلق است. خدا موجود، عالِم و شاد نیست، بلکه وجود مطلق، علم مطلق و بهجت مطلق است. چون این بحث الاهیاتی است نمیخواهم چندان وارد آن شوم. میگذرم. از اوتاره نام بردیم و به آن اشاره کردم. متنی که بررسی کردهام کلکْی پورانه (kalka Purana)، مهاویشنو پورانه (Maha Vishnu Purana)، بَوَشیا پورانه (Bhavishya Purana) و چند پورانه دیگر است. چون در پورانهها درباره کلکْی بسیار صحبت کردهاند آن را محور بحث قرار دادهام. دو نوع کلْکی مطرح شده است: در بُعد نخست، کلْکی به صورت «اَبَرانسان» مطرح شده و همانطور که گفتم نام خانوادگی وی ویشنو یاسه (Vishnu yasha) است و محل تولدش در روستایی به نام «سمپهل» (shambhala) در ایالت اتراپرادش (Uttar Pradesh) هند است و در ماه بیساکی (Vaisakhi) یا ویساک[۱] متولد میشود. ویژگیهای ظاهری ایشان مثل چهره و هیکل و نحوه آمدنش در اینجا ذکر شده است. مهمترین چیز این است که ایشان به صورت مردی سوار بر اسب با شمشیر ظاهر میشود و دارای خردی است که هشت اَبَرانسان را در برمیگیرد. ترجمه متنی از کلْکی پورانه، درباره جسم کلکی، چنین است: «جسم متعالی او به رنگ ابر تیره بارانی است. بازوانش بلند و نیرومند است و سرش را تاجی درخشان همچون خورشید آراسته است. زیبایی صورت او را گوشوارههایش چند برابر میکند». با توجه به بخش آخر بند شاید این سؤال پیش آید که: مگر مرد گوشواره به گوش میکند؟ در فرهنگ هند مردان از گوشواره، دستبند یا گردنبند استفاده میکنند و در فرهنگشان این موضوع کاملاً عادی است. در ادامه متن آمده است: «چهره همچون نیلوفرش هنگامی که با ملایمت و لبخند سخن میگوید شکوفا میشود». تعبیر «نیلوفر» در فرهنگ هندی بسیار مهم است. نیلوفر گلی است که در لجنزار رشد میکند، ولی رو به آسمان دارد و در واقع، نماد انسان وارسته است. وقتی به واژگان متون مقدس نگاه میکنیم میتوانیم از آنها معنایی استخراج کنیم. در جای دیگری میگوید: «کلْکی همچون پرتو نور هزاران خورشید ظاهر میشود و به همین دلیل بسیار جذاب خواهد بود. او گواهیدهنده به خدای سرمدی و روح متعالی تمام موجودات زنده است. مبشر به توحید است. [بعدتر خواهم گفت که وقتی کلْکی ظهور میکند مبشر به توحید خواهد بود.] چهره او با تمام تزئینات مزین شده است و در دستانش صدف، گردونه گرز، گل نیلوفر و کمان دارد». گردونه گرز و گل نیلوفر به تصویر ویشنو برمیگردد. چون کلْکی، اوتاره ویشنو است و در تصاویر ویشنو اینها همگی نماد هستند. زمان کافی برای توضیح معنای صدف، گرز و نیلوفر و گردونه در فرهنگ هندو را نداریم. بعدتر در مجال دیگری به اینها میپردازیم، ولی همگی به این برمیگردند که کلْکی از اوتارههای ویشنو است. بر اساس این توصیفات تصاویری هم کشیده شده است که معمولاً مردی با شمشیر و سوار بر اسب سفید است. رنگ آبی به این دلیل است که کلْکی تجسم ویشنو است و ویشنو پوستش آبی است. بسیاری از خدایان هندو پوستشان آبیرنگ است؛ زیرا این رنگ ما را به یاد آسمان، دریا و اقیانوس میاندازد و ویژگی اینها بیکرانگی، لایتناهی بودن و عظمت است. یکی از مسائلی که باید به آن دقت کنیم این است که تندیسهای هندو که به آن «مورتی» میگویند نماد هستند و بت نیستند. در واقع، وقتی هندو به این تندیس نگاه میکند بت نمیپرستد. اینها نمادین هستند، مخصوصاً در آن زمانی که افراد سواد کافی نداشتند و برای تبیین الاهیات نمیگفتند برای خداشناسی لازم است پای منبر بنشینید. به منظور توصیف خدا برای فرد عادی بهترین راه استفاده از کالا (Kala) (هنر) بود. هندیها برای تبیین خداشناسی از هنرهایی مثل تندیس، رقص، موسیقی، نقاشی و نمایش بسیار استفاده میکردند. برای همین یکی از چیزهایی که در حوزه ادیانشناسی باید به آن دقت کنیم این است که با چوب خودمان همه را نزنیم؛ بگوییم در فرهنگ ما مؤلفهای فلان معنا را میدهد، پس در فرهنگ هندی، یونانی و … نیز حتماً این معنا را خواهد داشت؛ این اشتباه است. ممکن است چیزها در فرهنگهای مختلف معانی متفاوتی داشته باشند. یکی از ویژگیهای کلْکی این است که «اَشتاسِتی» (Ashta siddhi) دارد. موعود باید اشتاستی داشته باشد. «اشته» به معنای «هشت» است و «ستی» یعنی «تواناییهای خارقالعاده مادی و معنوی». در مکتب یوگا گفته میشود کسی که به درجات عالی یوگا میرسد این تواناییها را کسب میکند. موعود نیز مطابق با آنچه در بهگود پورانه (Bhagavad Purana) آمده است باید اشتاستی داشته باشد. اولین این تواناییها «آنیما» (Anima) است؛ یعنی توانایی اینکه فرد بتواند بیاندازه کوچک شود. بعدی، «گریما» (Garima) است؛ یعنی فرد بتواند بینهایت سنگین شود. توانایی سوم، «لاکیما» (laghima) است؛ یعنی شخص بتواند بیوزن شود و پرواز کند. چهارم، «ماهیما» (Mahima) یعنی جسمش بتواند بینهایت عظیم شود. پنجم، «پراپتی» (prapti) است؛ یعنی شخص هر آنچه میخواهد به دست آورد. ششم، «پراکمایا» (prakamya) یعنی فرد بتواند محدویتهای مادی را در حرکت زیر پا بگذارد و طیالارض کند. توانایی هفتم، «وشیدوا» (vasitva) یعنی قدرت تسلط بر هر چیز است و هشتم، «اشیدوا» (Isitva) یعنی توانایی تسلط بر به وجود آوردن و نابود کردن است. اینها بسیار مفصل است و نمیخواهم وارد این بحث شوم. این یک بُعد بود. بعد دیگر آن است که در برخی منابع هندو کلْکی به صورت موجودی اسطورهای آمده است. ما در اوتارهها موجودات نیمهاسطورهای و نیمهانسانی داریم؛ مثل ناراسیمها (Narasimha) که در اسطورههای هندو موجودی نیمهشیر و نیمهانسان است. مانند آن در برخی منابع مثل ویکانسا آگاما (Vaikhanasa Agama) آمده است که کلْکی به شکل موجودی نیمهاسب و نیمهانسان تصویر شده است. در برخی تندیسها نیز به همین صورت نمایش داده شده است. در تصویر قبلی کلْکی کاملاً انسانگونه بود.
در اینجا این سؤال پیش میآید که پیوند میان موعود و اسب چیست؟ در آیین هندو موعود یا سوار بر اسب است یا خودش نیمهاسب تصویر شده است. پژوهشگران در این باب نظریاتی دارند که صرفاً نظریه است و نمیخواهیم بگوییم اینها درستاند یا خیر. دیدگاهی میگوید کلْکی تجسم ویشنو است و ویشنو خود تجلی سوریا (Surya) به معنای خورشید است و در متون ودایی آمده که خورشید سوار بر ارابهای که اسبهایی او را میکشند از این سوی آسمان به آن سو میروند. از این رو، گاهی پژوهشگران میان موعود و اسب پیوند برقرار میکنند. به علاوه، گفتهاند ما در هند باستان اشوامدا Ashvamedha)) را داریم که قربانی اسب بود و قربانی بسیار خوبی محسوب میشد. به معنایی اسب موجود مقدسی دانسته میشد و از این رو بین موعود و اسب پیوندی ایجاد میکنند. در برخی منابع در اسلام و مسیحیت نیز بین موعود و اسب رابطهای مطرح است. در برخی روایات آمده است: «وَ یَجِیئُهُ بِفَرَسٍ یُقَالُ لَهُ اَلْبُرَاقُ» (بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۰۶)؛ گفتهاند موعود با اسب میآید. در مسیحیت در مکاشفات یوحنا آمده است: «آسمان گشوده شد و ناگهان اسبی سفید که سوارش امین و حق نامیده شد آمد». از این بگذریم. صرفاً خواستم اشاره کنم که این ارتباط بین موعود و اسب، در اسلام و مسیحیت نیز دیده میشود. پرسش مهم دیگر این است که: کارکرد موعود چیست؟ پاسخ همه ادیان این است که موعود میآید تا «نجات» دهد. وقتی موضوع نجات مطرح میشود احتمالاً از ما بپرسند نجات از چه چیزی؟ نجات با چه؟ نجات به سوی چه؟ و اصلاً نجات یعنی چه؟ مگر مشکلی داریم که موعود بیاید؟ ما به چه معضل یا مشکلی مبتلا هستیم که باید موعود بیاید؟ همانطور که عرض کردم، آیین هندو این مشکل را مربوط به قوم خاصی نمیداند؛ مانند مطابق با دین یهود ماشیح میآید تا قوم بنیاسرائیل را سروری کند. موعود نمیآید تا قوم هندو را سروری کند، بلکه برای همه عالم میآید؛ نه برای یک قوم، دین یا کشور. همچنین، او برای حل معضلات اجتماعی، اخلاقی و دینی میآید. معضلی که آیین هندو در اینجا مطرح میکند به مفهومی کیهانشناختی در آیین هندو باز میگردد و آن «کَلْپه» kalpa)) یا «چرخههای کیهانی» است. مطابق آیین هندو، هستی از آغاز به وجود آمدن در گردونهای از پیدایش و انحلال قرار دارد. هستی هرگز نابود نمیشود، بلکه از قوه به فعل و از فعل به قوه و دوباره از قوه به فعل و از فعل به قوه برمیگردد. چرخهها بسیارند؛ یکی از این چرخهها چهار چرخه اصلی دارد: از «ستیایوگا» (Satya yuga) به معنای دوره راستی شروع میشود تا «کالییوگا» (Kali Yuga) که دوره تاریکی و انحطاط است و بنا بر باور آیین هندو ما در حال حاضر در این دوره هستیم. موعود این چرخه را بازمیگرداند؛ چرخهای که ما در آن از راستی به انحطاط مبتلا شدهایم و به عصر تاریکی نزول پیدا کردهایم و موعود این چرخه را به اصل خود، که نیکی است، باز میگرداند. سه نوع انحطاط وجود دارد: انحطاط اخلاقی، دینی و مادی. ما در آخرالزمان به انحطاط معنوی، مادی و اخلاقی و دینی مبتلا میشویم و موعود میآید تا ما را از اینها نجات دهد. اما، انحطاط اخلاقی به چه معناست؟ مطابق با ویشنو پورانه ما در کالییوگا و در انحطاط اخلاقی هستیم: «این دورهای است که در آن جامعه به وضعی گرفتار میشود که ثروت تنها معیار ارزش و مقام است». اگر در اطرافمان دقیق شویم درستی این نکته را در مییابیم. در ادامه میگوید: «شهوت تنها پیوند زن و شوهر و دروغ تنها راه موفقیت در زندگی خواهد بود. شهوترانی تنها معنای لذت خواهد بود». یعنی یکی از مشکلات آخرالزمان اینهاست. کلْکی پورانه میگوید: «در کالییوگا افراد ثروتمند همانند انسانهایی با روح بزرگ مورد احترام هستند». یعنی ثروت ملاک احترام است. «ربا و بهره در قرض به عنوان امری عادی و در یکی از پایههای نظام اجتماعی تلقی خواهد شد. مرتاضان در این دوره به مال و خانه وصله خواهند شد». مرتاض است، اما مال دنیا دارد. «افراد عادی از سلیقه و خبرگی تهی هستند. در کالییوگا انسانها به پیشوایان دین و مقدسات بیحرمتی و به افراد مسن کمتوجهی میکنند. بیشتر انسانهای این دوره افراد ریاکار، دروغگو و متقلب هستند». این انحطاط اخلاقی بود، اما انحطاط دینی چگونه است؟ در آیین هندو چیزی به نام «دارما» داریم که به معنای دین است. بهعلاوه، دارما معنای قانون هم میدهد. در واقع، دارما قوانینی است که فرد برای تعالی خود باید آنها را رعایت کند. در این دوره به دارما به دیده تردید نگریسته میشود. در بوشیو پورانه (Bhavishya Purana) آمده است: «وداها و دیگر متون مقدس نادیده گرفته خواهد شد. برهمنان و دیگر طبقات مقدس تکریم نخواهند شد». در کلْکی پورانه در باب انحطاط دینی گفته شده: «در کالییوگا طبقه شودرا Shudra)) از دیگران صدقه خواهند گرفت؛ [در حالی که این کار وظیفه طبقه روحانی بود.] تنها در بر کردن ریسمان مقدس وسیله شناخت است». «ورنه» (varna) یا «کاست» caste))، که در آیین هندو نظام طبقاتی است و بسیار مهم است، در معرض تردید قرار میگیرد. نکته مهمتر، که معمولاً به آن توجه نمیکنند، این است که مطابق با آیین هندو در دوره آخرالزمان مردم از نظر دینداری چنان انحطاط پیدا میکنند که مجبورند برای دیندار ماندن از مورتی (murti) یا تندیسها استفاده کنند؛ یعنی افراد آنقدر در مادیات غرق شدهاند که برای شناخت و رسیدن به خدا باید چیزی را ببینند تا به شناخت خدا برسند یا میخواهند که خدا را عیناً ببینند. در آخرالزمان جوامع آنقدر به انحطاط میرسند که به تندیسها، مناسک و مورتی نیاز دارند. در صورتی که در دوره «ستیایوگا» معرفت چنان عمیق بود که به این امور نیازی نبود. موعود که بیاید تمام مورتیها از بین میروند. به تعبیری، میتوان گفت وقتی موعود بیاید بتشکنی نمیکند، ولی با معرفتی که ایجاد میکند خود مردم از مورتیها دست برمیدارند و به سمت خدای یگانه بازمیگردند. نکته بسیار جالبی است. در بهگود پورانه آمده است: «عمر انسان کوتاه میشود، انواع بیماریها رواج پیدا میکند، سلامتی رو به انحطاط میرود، حداکثر طول عمر انسان در کالییوگا پنجاه سال است؛ یعنی سی و بیست سال. جسم تمام موجودات جسمانی تحلیل میرود و ضعیف خواهد شد. گیاهان دارویی حداقل تأثیر را خواهد داشت». به دلیل نبود وقت از بیان ادامه این بحث صرف نظر میکنم. این نکات در مقاله بنده به صورت کامل آمده است. در کالییوگا انحطاط مادی اتفاق میافتد: «در کالییوگا تنها پوشش انسان پوست درختان است و در معرض سرما و باد خواهند بود». یکی از ابزارهای موعود که در کتاب بهگود پورانه (Bhagavad purana) (بخش ۱۲، فصل ۲، سروده ۱۹ تا ۲۹) گفته شده این است که کلْکی برای اینکه بتواند این نظام را به اصل خود برگرداند از نبرد و جنگ مسلحانه هم استفاده میکند. چنانکه در اینجا میخوانیم: «سرور جهان، صاحب هشت نیروی معنوی [همان کلْکی]، بیمانند در شکوه و عظمت سوار بر اسب چابکش داواتا (devadatta) سراسر زمین را میپیماید و با شمشیرش میلیونها دزد و شرور را که خود را به هیئت شاه درآوردهاند قتل عام خواهد کرد». پس ما در موعودباوری هندو نبرد آخرین را داریم که بین موعود و مظاهر ظلم و فساد در هستی رخ میدهد. موعود ما را نجات میدهد، اما در ابتدا باید «نجات» را تعریف کنیم؛ «نجات» مفهومی است که در ستیایوگا داشتیم. ما چیز جدیدی به دست نمیآوریم. آنچه را داشتیم و از دست داده بودیم در دوره پایان آخرالزمان دوباره به دست میآوریم. ما با موعود به کمالات و حسنات اخلاقی میرسیم. وقتی موعود یا کلْکی در عصر حقیقت و راستی ظهور کند کینه، دشمنی، حسادت و … از بین میرود و توحید و یگانهپرستی در همه هستی رواج پیدا خواهد کرد. آیینهای مختلف از بین خواهند رفت و همگی به سمت یک دین میروند و آن یگانهپرستی است. عدالت اجتماعی برقرار خواهد شد. نظام طبقاتی، با کمی اغماض، به همان معنایی خواهد بود که امیرالمؤمنین (ع) در تعریف «عدالت» میفرماید هر کس در جای خودش باشد، نه اینکه همه با هم برابر باشند. یکی از چیزهایی که ما را به تعریف عدالت نزدیک میکند این است که میتوان گفت وقتی موعود ظهور کرد فرد در جایی قرار میگیرد که حق و جایگاه واقعیاش است. برکت در امور مادی خواهد بود. وقتی موعود ظهور کند در همه هستی برکت به وجود میآید. در کلْکی پورانه میخوانیم: «در دوران حکومت او [کلْکی] با اراده متعالیاش هیچکس در دنیا گنهکار و تهیدست نیست. هیچ ملحد و کافر و هیچ حیلهگر و متقلبی نیست و همه از زندگی طولانیشان لذت میبرند. همه موجودات زنده از سه محنت بیماری، حسادت و مرگ آزادند. همه در صلح و کامیابی زندگی میکنند». به همین دلیل در ابتدا گفتم در شانتی منتره آرزو میکنیم همه در خوشی باشند و از مرگ و جهل رهایی یابند. به نظرم آمد وقتی شانتی منتره میخوانیم مصداق زمانی است که موعود ظهور کرده است.
دکتر بلرام شوکلا (رایزن فرهنگی کشور هند در ایران)
به نام خداوند جان و خرد، کزین برتر اندیشه برنگذرد. سلام و درود فراوان بر حضار گرامی؛ بهخصوص خدمت آیتالله مهدی مهدویپور که دعوتم کردند و وقتی را در این مجلس پُرنور به من اختصاص دادند تا سخنانی درباره منجی در هندوئیزم بیان کنم. بسیار خوشحالم که نکات ارزنده استاد روحانی را شنیدم. خوشحالم که نباید نماینده هندوئیزم در اینجا باشم؛ چراکه ایشان هستند. استاد سؤال بسیار خوبی مطرح کردند که آیا این تصور، تصور مرکزی در هندوئیزم هست یا نه؛ چراکه میدانیم هندوئیزم مانند هندوستان گونه واحدی نیست. هفتاد و دو ملت در هند وجود دارد و همگی مطرحاند و حتی گاهی با هم اختلاف شدید پیدا میکنند. از دعوت آقای مهدویپور بسیار سپاسگزارم. ایشان باعث شدند کلْکی پورانه و شش هزار بیت را برای اولین بار بخوانم. چون آن دلسردی را که فرمودید در آیین هندو راجع به موعود هست بنده در خودم احساس کردم. به این موضوع فکر کردم که چرا ما چندان منتظر ظهور موعود نیستیم. از تهران که به قم میآمدم دیدم همه جا نوشته بودند: «لبیک یا مهدی (عج)»؛ یعنی ما آمادهایم که به جیش تو ملحق شویم. اما چرا در میان هندیها این انتظار وجود ندارد؟ اگرچه در هند هم موعودباوری و تجسم وجود دارد و در خانهها و خودروها ده اوتاره وجود دارد و دهمین اوتاره با شمشیر و مرکب تجسم میشود. قبل از شروع حرفهایم، پیشاپیش، بابت ضعف در علم و مکالمه به زبان فارسی پوزش میخواهم.
معمولاً در هر دین و مذهبی این تصور هست که منجی در آخر خواهد آمد و این در تمام ادیان مشترک است. به همین دلیل لازم است در این زمینه تعاملاتی داشته باشیم؛ چنانکه خداوند در قرآن کریم میفرماید: «تَعَالَوْا إِلَىٰ کَلِمَهٍ سَوَاءٍ» (آل عمران: ۶۴) که اشتراکات نزدیک باشد و باید بر آن تأکید کنیم تا صلح برپا شود. همه انسانها چشم به راه و منتظر مهدی موعود (عج) هستند؛ اگرچه برخی بیشتر منتظرند و برخی چندان منتظر نیستند، اما در ذهنشان هست که کسی خواهد آمد و ما را نجات خواهد داد. در ابتدای صحبت درباره منجی در هندوئیزم باید دو نکته را در نظر بگیریم: اول، تصور اوتاره، و دوم، مفهوم زمان در هندوئیزم. این مفاهیم در هندوئیزم بسیار مهم هستند و خوشحالم استاد روحانی کار مرا آسان، و راه را هموار کردند. گیتا Gita)) عصاره اوپانیشادهاست و به اوپانیشادها (Upanishads) «ودانتا» (Vedanta) نیز گفته میشود. ودا (Veda) کتاب آسمانی هندوهاست. گیتا را عصاره تمام اوپانیشادها مینامیم و کریشنا (Krishna) در گیتا گفته است هر گاه دین رو به افول میرود آن وقت وعده میدهم که خواهم آمد و خودم را آشکار خواهم کرد. پس در آیین هندو باور به اوتاره را داریم و همانطور که استاد روحانی گفتند تعداد این اوتارهها بسیار است. اگرچه بسیاری از هندوها اوتاره را باور دارند، برخی آن را نپذیرفتهاند. به اعتقاد آنها، خدا نمیتواند تجلی یا تجسم انسانی داشته باشد. البته معتقدان به این باور حداقلی هستند؛ مثلاً آریهسماجیها (Arya Samaj). بعضی میگویند وقتی هندوئیزم با اسلام ارتباط داشت و تفکر توحیدی اسلام بر هندوئیزم اثر گذاشت آریهسماج متولد شد. کریشنا میگوید هر گاه در دارما انحطاط رخ دهد خداوند میآید. برخی میگویند ده اوتاره وجود دارد، ولی در حقیقت در بهگود پورانه آمده است که ۲۴ اوتاره داریم. حتی در بهگود بسیار جالب گفته شده که خداوند بیشمار اوتاره دارد؛ چراکه تمام هستی تجلی خداوند است. معنای آیه «فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» (بقره: ۱۱۵) شاید این نباشد، ولی هندوها این باور را دارند که خداوند به جلوه تمام عالم در آمده است و وقتی دارما (Dharma) یعنی دین رو به افول مینهد خداوند خود را متجلی و دارما را بار دیگر تأسیس میکند. ولی تجلی دهم بسیار مهم است؛ زیرا در اواخر کالییوگا (Kali Yuga) رخ میدهد و «کالی» دوره چهارم این زمان است. البته باید بدانیم در هندوستان، هندوئیزم یا همه ادیان، که مانند بودیزم، جینیزم یا سیکیزم در هندوستان متولد شدند، زمان را خطی نمیبینند؛ یعنی اینکه زمان از نقطهای شروع شود و در نقطهای پایان یابد. مثل اینکه عالم خلق شده و با قیامت تمام شود و جاودانگی برقرار میشود: «هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» (بقره: ۸۱ و ۸۲) که در قرآن آمده به این معناست که کسی که به جنت یا جهنم رفت همیشه در آنجا خواهد ماند و جاودانه خواهد بود. در هندوئیزم اینطور نیست. در این آیین، زمان مدوّر است. ما چهار دوره داریم: ستیایوگا (Satya Yuga)، تراتایوگا (Treta Yuga)، دوپرایوگا (Dvapara Yuga) و کالییوگا (Kali Yuga). کالییوگا آخرالزمان است، ولی نسبی است. البته کاملاً آخرالزمان نیست، بلکه در آن چرخه آخرین است. ولی آن چرخه همیشه مدور است و در ودا آمده است که خداوند میفرماید: «مهر و ماه را که شما میبینید خداوند همان طور آفرید که قبل از این زمان آفریده بود». در هندوئیزم این تصور را که نقطه ابتدای زمان مشخص باشد وجود ندارد؛ همیشه از همیشه شروع شده و برای همیشه خواهد ماند. این چرخه چهار دوره زمان لایتناهی است. از مرور این چهار دوره زمانی دین به افول میرود و بهتدریج این راستی و درستی کمتر و کمتر میشود؛ به همین دلیل، خداوند بارها میآید. در اوتاره، که به معنی فرود آمدن است، خداوند خودش فرود میآید. مهدی (عج) نیز به معنای هدایتشده است؛ یعنی کسی هست که او را هدایت میکند و او بلاشک همان خداوند است. ولی کلْکی آنی است که هدایت شده است. اما در عقبهاش کسی نیست که او را امر و هدایت کند. اگرچه قیامت دیدگاهی مخصوص اسلام است بعد از هر یوگا انحلال، یعنی قیامت کوچکی، اتفاق میافتد و یوگاها را از هم جدا میکند و آخر کالییوگا انحلال کامل (Great Dissolution)، مها پرالیا (Mahapralaya) رخ میدهد. پس از این انحلال، سه یوگا از هم جدا میشوند. انحلال کامل، همان زمان ظهور کلْکی است. پس در هر دوره بعدی دین در حال کاهش و افول است و در اواخر کالییوگا دین، صداقت و فضیلت کاملاً نابود میشود یا فقط به نام باقی میماند و چون خداوند قول داده که من خواهم آمد خودش را آشکار میکند و به شکل کلْکی متجلی میشود. این نکته را حتماً باید در ذهن باشیم که ویژگی این اوتاره، مثل همه اوتارهها ولی به صورت ویژه، این است که در اواخر «کلپه» (kalpa) میآید. به چهار یوگا با هم «کلپه» میگوییم و این آخرالزمان نیست؛ زیرا قبل از آن کلپهای بوده و بعد از آن هم کلپهای خواهد آمد. در نگاه به زمان به صورت مدوّر (circular) نمیتوانید نقطه آغازین و نقطه پایانی نشان دهید، اما در خط میتوانید. خط (linear)، نقطه شروع و پایان دارد، ولی دایره اینطور نیست. آخرالزمان کلْکی است، ولی آخرالزمان نسبی است. آخرالزمان در هندوئیزم مانند آخرالزمان در ادیان ابراهیمی نیست. پورانهها شفاف میگویند که او خواهد آمد، ولی او بارها آمده است. بارها کالییوگا و آخرالزمان فرا رسیده است و هزاران بار آمده است و هزاران بار نیز خواهد آمد. همان طور که غالب دهلوی، شاعر نامدار فارسیزبان در هندوستان، میگوید:
وداع و وصل جداگانه لذتی دارد هزار بار برو، صد هزار بار بیا
کلْکی بارها آمده است. به همین دلیل در توصیف کلْکی هر پورانه را که در کلْکی پورانه بخوانید صیغه ماضی به کار برده شده است. اگر او خواهد آمد پس چرا گفته شده او چنین بوده، نام پدرش این بوده و بوداییها و بیدینی را از بین برده است؟ چرا زمان ماضی را به کار میبرد؟ این یعنی او متعدد و بارها آمده است و دوباره خواهد آمد. این تفکر بر اساس مفهوم «زمان» در هندوئیزم است. گفتیم نام موعود در هندوئیزم «کلْکی» است. با نگاه اشتقاقی، کلْکی یعنی آن که ضد کلْک است. کلْک یعنی دورویی، ریا و بیدینی. به همین دلیل بارها درباره کلْکی گفته شده که برای از بین بردن کلْک میآید. کلْکی آن است که در آن اصلاً کلْک نباشد و شاید همان کلک زدن در زبان فارسی باشد. او بیدینی را از بین میبرد. دین (دارما) نام چند فضیلت و وصف است. در گیتا و منوسمرتی (Manusmriti) و بودیزم و جینیزم هم چنین آمده است. از ده مصداق نام برده میشود؛ مثلاً «آهیمسا» (Ahimsa) به معنای عدم خشونت است. همانطور که گفتیم این فضیلتها و اوصاف به یک قوم مربوط نیست. مثلاً عدم خشونت که در شعر حافظ چنین آمده است:
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست
خودداری، صبر، دزدی نکردن، طهارت و … از دیگر مصادیق دین است و کلْکی برای بازتأسیس این اوصاف در نهاد عالَم و انسانها میکوشد. شاید نتوانیم به کلْکی «مهدی» بگوییم، اما «موعود» میتوان گفت؛ زیرا خود خداوند وعده داده است که میآید و گفته است در هر دوره و یوگا من خواهم آمد. موعود همان الوهیت اوتاره را دارد. در مذهب تشیع ظاهر بسیار مطرح است؛ به همین دلیل ائمه را نورانی میدانند و معتقدند آنها با نور ساخته شدهاند. شاید در تسنن اینطور نباشد، اما الوهیت در تشیع مانند اوتاره است و نزدیکی وجود دارد. نکاتی را که استاد روحانی گفتند تکرار نمیکنم. کار این اوتاره این است که چرخش چرخه زمان را سرعت دهد و دوره زمان را از کالی به ساتی منتقل کند. ساتی همان دوره زرین است و کلْکی چرخه زمان را به دوره زرین میبرد. در کلْکی پورانه آمده است: «بار دیگر دوره کریتا (krita) را میآورد. دورهای که تمام فضیلت، راستی و درستی در آن است». نکته جالب اینکه در هیچ تجلیای ویشنو سوار بر اسب نیست. فقط کلْکی چنین است و به موعود بسیار نزدیک است. باید بررسی کرد و دید کلْکی چه تأثیری از ایشان گرفته است. کریشنا در ارابه است و رام بدون ارابه. گفته میشود نام اسب ایشان دواتا (devadatta) است. سؤال بسیار مهم این است که: موعود چه زمانی میآید؟ چرا هندوها منتظر نیستند و اضطرابِ در انتظار ندارند؟ گفته شده موعود در اواخر کالییوگا میآید و کالییوگا ۴۳۲ هزار سال زمان میبرد. تاکنون حدود پنج هزار سال از کالییوگا گذشته و ۴۲۶۹۰۰ سال باقی مانده است. گفتیم در هر یوگا چهار عصر داریم و الان کالییوگا در مرحله اول است و برای آمدن موعود بسیار زود است. در تشیع گفته نشده که مهدی موعود (عج) چه زمانی میآید. چهبسا هفته آینده ظهور کند. به همین دلیل این انتظار در بین شیعیان همواره وجود دارد. نکته دیگر اینکه ایده زمان در هر جامعه و دینی بسیار تأثیرگذار است. موعود در هندوئیزم بارها آمده است و بار دیگری خواهد آمد. او مهاویشنو است و یکی از تجلیات خداوند. این موعود در سمپهل، در اتراپرادش، به دنیا آمده و متولی معبد کلْکی است و آن معبد را از نو بازسازی میکند. نخستوزیر هند نیز به آنجا رفتهاند و سنگی را برای تأسیس گذاشتهاند. برهمن خواهد بود. نام پدرش وشنو (Vishnu yasha) و نام مادرش سومَتی (Sumati) است و سه برادر خواهد داشت به نامهای کاوی (Kavi)، پرَگیا Pragya)) و سومنترا (Sumantra). دو همسر به نامهای بتماواتی (Padmavati) و راما (Rama) خواهد داشت و چهار پسر خواهد داشت: جایا (Jaya)، ویجایا (Vijaya)، مگامالا (Meghamala) و بلهاکا (Balahaka). او با یاران و همکارانش دین را در تمام عالم بازسازی خواهد کرد. برادران و فرزندانش نیز با او همکاری میکنند. دین هندوئیزم بسیار نمادین است؛ مثلاً شما عشق را فقط احساس میکنید، ولی در هند خدای عشق (Kamadeva) داریم. شما علم را درک میکنید، ولی هندوها مجسمه خدای علم دارند. دین هم در آنجا به کلْکی ملحق میشود و کلْکی با همکاری دین، با کالی، چهارمین و تاریکترین دوره زمان، مبارزه میکند. کارنامهاش چه خواهد بود؟ این موضوع بسیار مهم است. آیا مبارزه فقط بیرونی خواهد بود یا مبارزه درونی هم هست؟ در کلْکی پورانه و سایر پورانهها آمده است که جنگ و مبارزه در هر دو سطح اتفاق میافتد؛ هم جهاد اصغر و هم جهاد اکبر رخ خواهد داد. در جهاد اصغر با بوداییها و دشمنان فیزیکی مبارزه خواهد کرد و به همین دلیل سوار بر اسب است و در دستش شمشیر کهربایی است. بوداییها را نابود خواهد کرد؛ زیرا به نظر میرسد در آن زمان میان بوداییها و هندوها رقابت وجود داشته است. چون بوداییها خدا را نمیپذیرفتند، اگرچه بعداً بودا خدایشان شد و مهایانه Mahāyāna)) آمد، ولی در هینهیانه (Hīnayāna) و اندرز اصلی بودا، خدا وجود ندارد. در نظام بودیزم خدا اصلاً جایی ندارد. البته، شاید رقابت بین هندوئیزم و بودیزم موجبات دیگری هم داشته باشد. در کتب هندوها آمده است که بوداییها بیدین هستند و جامعه را خراب میکنند و کلْکی، پس از ظهور، آنها را نابود خواهد کرد؛ همان طورکه شاهان و فرمانروایان بیدین را نابود خواهد کرد. کلْکی با مبارزه نمادین، درونی و معنوی و با همکاری دارما و ستیایوگا بار دیگر دین را تأسیس خواهد کرد. در آنجا مبارزه معنوی رخ میدهد و یکرنگی با ریاکاری، قناعت با حرص، و بیباکی با ترس میجنگد. در کلْکلی پورانه آمده است: همزمان جهاد اکبر هم اتفاق میافتد و ساتیایوگا تأسیس میشود. وقتی دین کاملاً تأسیس میشود (کلْکی) هزار سال در سمپهل حکومت خواهد کرد و بار دیگر ساتیایوگا را میآورد». در ساتیایوگا همان خاندان شاهان را، که پادشاه بودهاند، بر مرکب پادشاهی مینشاند؛ مارو و دِواپی دو پادشاه هستند که یکی مربوط به خاندان مهر و دومی به خاندان ماه مربوط است. «بعد از هزار سال حکومت این دو شاه را بر قدرت مینشاند و آن نقطه شروع ساتیایوگا خواهد بود و چرخه بار دیگر خواهد چرخید. خود کلْکی هزار سال خواهد ماند و قبل از رفتنش این دو نفر را که مثل همیشه در شروع ساتیایوگا پادشاه بودند بر تخت مینشاند و میرود و راستی و درستی بار دیگر شروع میشود. در آخر این سؤال را مطرح میکنم که: چرا میان هندوها این انتظار چندان شدید نیست؟ چرا ما آنچنان که باید منتظر نیستیم؟ در ایران این انتظار دیده میشود. ولی عصر دارند و همیشه صلوات میفرستند و در آخر «و عجّل فرجهم» میگویند. ما هم دعا میکنیم که خداوند موعود را زودتر بفرستد. ولی در آیین هندو چون خودِ خدا میآید ما باید از چه کسی بخواهیم که موعود را زودتر بفرستد؟! انشاءالله این حرفم بیحرمتی به خدایان هندو نباشد! در پاسخ باید بگوییم این انتظار به این دلیل شدید نیست که به ظهور دوباره موعود صدها هزار سال مانده است. نکته دیگر اینکه دین هندو مذاهب متعددی دارد. اگرچه ایده موعود بسیار غالب است، اما آن هندوهایی که به اوتاره اعتقاد ندارند به کلْکی نیز باور نخواهند داشت؛ زیرا کلْکی تجسم خداوند است. آنهایی که میگویند خداوند نمیتواند به صورت انسان یا جسم خاکی تجسم پیدا کند اوتاره را باور ندارند. تعداد معتقدان به این تفکر بسیار کم است، ولی مؤثر هستند، مثلاً آریهسماجیها. علاوه بر این، بسیاری انحطاط دین به مرور زمان را باور ندارند. محور تمام نکاتی که گفتیم این است که دین بهمرور زمان رو به افول مینهد و بهتدریج از بین میرود و احتیاج است مهدی موعود (عج) ظهور کند. برخی مانند میمانساکا (Mimansaka) نیز میگویند «این جهان همیشه همین طور بوده است». اینطور نبوده که قبلاً همه چیز بسیار خوب بوده و حالا فساد ایجاد شده باشد. همیشه همین طور بوده و همین طور خواهد ماند. بسیاری اوتاره را باور ندارند و برخی میگویند اوتاره بیشمار است، به همین دلیل هیجان ظهور ندارند.
بسیار خوشحال شدم که به من وقت اختصاص دادید و دوباره بابت نقص در زبان و علم پوزش میخواهم. سپاسگزارم.
آیتالله مهدی مهدویپور (نماینده مقام معظم رهبری در کشور هندوستان):
«وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» (انبیا: ۱۰۵). اولاً بسیار سپاسگزارم از حضور همه استادان گرامی که در این محفل علمی حضور پیدا کردید؛ بهویژه از دو استاد محترم جناب آقای بهرام شوکلا و همچنین آقای دکتر سید محمد روحانی که مباحث بسیار خوبی مطرح کردند. هرچند این مباحث در فرصت طولانیتری باید مطرح شود و با عجله نمیشود آنها را بررسی کرد. کلیاتی گفته شد و افق جدیدی باز شد و انشاءالله باید این مباحث و مقالات ادامه پیدا کند.
قبل از ورود به نظریه اسلام درباره منجی، اولین نکتهای که میخواهم عرض کنم این است که بحث منجی بسیار مهم است. اولاً، چون سرنوشت انسان در آینده به این بحث وابسته است و هر انسانی مایل است بداند سرنوشت بشر چه میشود؛ و ثانیاً، اعتقاد منجی در باورهای ما، در رفتارهای سیاسی، اجتماعی و خانوادگی، تأثیرگذار است؛ یعنی این اعتقاد که شاید منجی به این زودی بیاید و جهان را از عدل و داد پر کند وظیفهای را بر دوشمان میگذارد که در این زمینه باید مقدمهسازی کنیم و لذا اینها در رفتار ما تأثیر خواهد گذاشت. دلیل سوم اهمیت این موضوع اینکه، بحث منجی منحصر به اسلام نیست و متفقعلیهِ همه ادیان و بلکه همه انسانهاست. موضوعی که به این شکل فراگیر و گسترده و مربوط به همه ادیان باشد بسیار مهم خواهد بود. لذا، اندیشکدههای بسیاری در دنیا، مثلاً در آمریکا و اروپا، و کشورهای مختلف برای بحث دربارۀ منجی تشکیل شده است. مخصوصاً پس از حضور آمریکا در عراق و تسلطش بر آنجا تحقیقات گستردهای انجام شد؛ زیرا در بسیاری از متون اسلامی محل حکومت امام مهدی (عج) را کوفه دانستهاند و به این دلیل بحثهای بسیار درگرفت. برای اطلاع آقای دکتر شوکلا باید بگویم خوشبختانه در این زمینه در قم هم مراکز بسیار مهمی وجود دارد. قبل از جلسه دوستان فرمودند ششصد پایاننامه دربارۀ مهدویت نوشته شده است. این اهمیت موضوع را نشان میدهد. به همین دلیل باید به این بحث بیش از این پرداخت. حدود هشت سال پیش در حیدرآباد سمیناری برگزار شد با عنوان «منجی در ادیان». در آنجا رهبران هندو، بودایی، سیک، جین، زرتشتی و مسیحیت حضور داشتند و هر یک مباحث مفصلی را بر اساس اعتقاداتشان مطرح کردند و بهاتفاق باور داشتند که دورانی خواهد آمد و همه این فسادها و ظلمها به پایان خواهد رسید؛ هرچند هر یک تعریف متفاوتی از آن داشتند. قرار بر این بود که کتابخانهای تخصصی مربوط به این ادیان در هند تشکیل شود و هر کدام متون مقدس خود را، که در آن این موضوع مطرح شده، در آنجا جمع کنند.
به صورت خلاصه، در اسلام اعتقادمان این است که در آیندۀ بشر، انقلاب جهانی و تحول فراگیر رخ خواهد داد که به حکومت صالحان و عدالتگستران در کل جهان منجر خواهد شد و این انقلاب و تحول در طول تاریخ بشر بیسابقه خواهد بود. درباره نکته آقای دکتر شوکلا و اشارهشان به «دَوَران» باید بگویم اسلام هم به آن معتقد است. ما معتقدیم انقلاب و تحول جهانی در پیش است و این موضوع با ظهور منجی پدید میآید. منجی از نظر ما شخص امام مهدی (عج) است و پدر، مادر، محل و زمان تولدشان معلوم است. بهعلاوه، بیش از دو هزار روایت و حدیث از زمان پیامبر (ص) تا امام حسن عسکری (ع) درباره خصوصیات، علائم قبل و شرایط دوران آخرالزمان مفصلاً آمده است. مطلب دوم، باید بدانیم فلسفه اینکه خداوند اینطور اراده کرده که دورانی به این شکل باشد و سه دوران، به نام دوران انبیا، دوران اوصیا و دوران ظهور وجود داشته باشد،چیست؟ پاسخ این است که چون اصل امتحان بشر جزء اهداف خلقت است، بشر باید امتحان بدهد و همه باید در آزمایشی نشان دهند که اهل ایماناند یا اهل فساد و ظلم. بعد از دوران امتحانهای سخت باید دورانی بیاید که همه ارزشهای الاهی در آن اجرا و محقق شود و بشر طعم عدالت، آرامش، دینداری و معنویت را بچشد. نبود این دوران برخلاف حکمت الاهی است. نمیش