بیش از 10 سال است به شرکت ها کمک می کنیم تا به اهداف مالی و تجاری خود برسند. Onum یک آژانس سئو محور مبتنی بر ارزش گذاری است.

ارتباط با ما
نشست های علمی و همایش ها

نشست علمی تأثیر غدیر در وحدت مسلمانان هند

سخنران نخست نشست: دکتر محمدتقی سبحانی

خدمت همه حضار محترم، به مناسبت عید سعید قربان و عید سعید غدیر خم تبریک و تهنیت عرض می‌کنم و از بانیان تشکیل جلسه تشکر می‌کنم. امیدوارم این جلسه صرفاً گفت و شنود نباشد و سرآغاز پژوهش‌های جدید و تلاش‌های تازه در باب غدیر خم شود و بتوانیم با همکاری، همفکری و هم‌آوایی مسیر اصلاح امت اسلامی را بیش از پیش تشدید و تقویت کنیم.

بحث ما به مناسبت عید غدیر خم، دربارۀ واقعۀ غدیر، آثار و پیامدهای این حادثه، و مضامین و محتوایی است که غدیر برای همه مسلمانان دارد. مهم‌تر از همه اینها اینکه ببینیم امروزه با توجه به پیام غدیر چه رسالتی بر عهده داریم. به تعبیر دیگر، واقعه غدیر و پیام و اندیشه‌اش چه مسئولیتی بر دوش ما می‌گذارد و باید در وضعیت کنونی جهان اسلام و اوضاع بین‌المللی چه فعالیت‌هایی انجام دهیم. ابتدا، نکته‌ای را بیان می‌کنم که قبلاً در برخی مباحث دیگر به‌تفصیل درباره‌اش گفت‌وگو شده، ولی چون مقدمه بحث ماست اختصاراً به آن اشاره می‌کنم. ان‌شاءالله بتوانیم از بحث‌های ارائه‌شده هم استفاده کنیم و این بحث را توسعه دهیم و مبنای حرکتی در عرصه مطالعات غدیری باشد.

به غدیر خم از زوایای گوناگون می‌توان نگاه کرد؛ غدیر در تاریخ اسلام ابعاد مختلفی دارد که هر بُعدش می‌تواند پیام، تأثیر و امتداد خاص خود را داشته باشد. یکی از ابعاد غدیر مسئله تاریخی‌اش است. بی‌تردید این واقعه یکی از حوادث خاص و حساس تاریخ اسلام است. از قدیم پرسش‌هایی راجع به این حادثه مطرح بوده است. در روزهای واپسین حیات پاک رسول خدا (ص) و در آن اوضاع و احوال، ایشان مقدمات نگاه‌داشت مردم در مکانی خاص را فراهم کردند و با تأکید بر «فَلْیُبَلّغْ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ» می‌خواستند پیامی را به امت اسلامی برسانند. بسیاری غدیر خم را واقعه و رویداد دانسته‌اند و از این منظر به آن نگاه کرده‌اند. شمار اندکی از متفکران اسلامی، از روی تعصّب یا نادانی، این حادثه را انکار کرده‌اند. افرادی هم در جزئیات واقعه تردید داشته‌اند. یکی از آنها شیخ‌الاسلام ابن‌تیمیه است که در معرض نقدهای جدی هم واقع شده است. ایشان، به یک معنا، می‌خواهد در کل واقعه غدیر تشکیک کند و به یک معنا در صدد بود آن را تخفیف کند و کوچک نشان دهد. البته نقدهای بسیار جدی به وی وارد شده است. برخی از علمای اهل سنت و شیعه اثبات کرده‌اند وقوع واقعه غدیر بدیهی است. تعدادی از پژوهشگران در جهان اسلام، و حتی بین متفکران سلفی مانند البانی، ابن‌تیمیه را نقد، و اثبات کرده‌اند واقعه غدیر مسلّم و قطعی است و تردید در اصل واقعه خلاف تواتر است. این بحث را می‌توان هنوز هم ادامه داد، ولی به نظر من باید از آن گذشت؛ هم علمای اهل سنت این را صراحتاً مطرح کرده‌اند و هم علمای زیدیه، امامیه و … به قدری در این زمینه مطلب نوشته‌اند که ما را هم بی‌نیاز می‌کند. لذا، این موضوع مسئله اصلی ما نیست و ما هم به‌ضرورت به آن اشاره کردیم.

بُعد دوم غدیر خم، بُعد اندیشه‌ای این حادثه است؛ اینکه چرا پیامبر اکرم (ص) در آن اوضاع چنین پیام و چنین بیانی مطرح کرده‌اند؛ تعبیری که در آن تقریباً بین علمای شیعه و سنی اختلاف نیست این است که پیامبر (ص) در آغاز فرمودند: «اَلَسْتُ اَوْلَیٰ بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟» و سپس که اقرار گرفتند فرمودند: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ». برخی از علما هم در ذیل این روایت که «اَللّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاه وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ» تردیدهایی کردند که اکنون در بحث ما اهمیتی ندارد. به هر حال، در بُعد دوم مسلّم است که غدیر حاوی اندیشه و پیام مهمی است. این محور دوم گفت‌وگوهای علمی در طول هزار و چند صد سال شیعه و اهل سنت است که این پیام دقیقاً چیست. در اینکه پیامی در اینجا وجود دارد تردیدی نیست، اما اینکه پیام پیامبر (ص) دقیقاً چیست، بین علمای شیعه و سنی اختلاف است و حتی بین علمای یک فرقه هم اختلافاتی وجود دارد. برخی گفته‌اند این پیام، پیام دوستی و مودت اهل بیت (ع) است و برخی معتقدند بر جایگاه و ویژگی‌های اجتماعی و علمی و معنوی امیرالمؤمنین (ع) تأکید دارد. بسیاری از علمای اهل سنت در شبه‌قاره هند، منطقه بالکان و شمال آفریقا می‌گویند پیام غدیر پیام «امامت باطنی» است. علمای شیعه معتقدند این پیام هم «امامت باطنی» و هم «خلافت ظاهری» را نشان می‌دهد. طرفداران این دسته بسیارند و در محاسبه‌ای سرانگشتی با دوستان مطلع به این نتیجه رسیدیم که تقریباً دوسوم جمعیت جهان اسلام را تشکیل می‌دهند. اینها پیام غدیر را امامت باطنی تکوینی می‌دانند. این هم نظری درباره پیام غدیر است. دوازده دیدگاه راجع به پیام غدیر مطرح شده است. در این میان، محور اصلی گفت‌وگوی علمای شیعه و سنی را می‌توان موضوع «امامت» دانست؛ اینکه این امامت ظاهری است و خلافت بلافصل پیامبر (ص) است یا اینکه پیام دیگری دارد. بین علمای شیعه هم در اصل امامت، خلافت و جانشینی اختلافی نیست، اما در دایره این امامت و خلافت اختلاف است. متکلمان این خلافت را ریاست عامه در دین و دنیا و تقریباً خلافت سیاسی می‌دانند. بعضی از علمای محدث و فقیه ما معتقدند علاوه بر خلافت سیاسی، خلافت الاهی هم هست. خلافت الاهی امیرالمؤمنین (ع) بُعد فکری و معنوی هم دارد. عده‌ای که گرایش‌های عرفانی بیشتری دارند می‌گویند ولایت تکوینی هم جزء این پیام است؛ یعنی در آنجا هم با لایه‌هایی از امامت مواجهیم؛ گرچه در اصل اینکه خلافت بلافصل است بین علمای شیعه اتفاق نظر وجود دارد. بین علمای اهل سنت هم در این پیام اختلافاتی هست. این بخش دوم پیام غدیر است که من از آن به «اندیشه غدیر» تعبیر می‌کنم. یعنی بحث اول «رویداد و واقعه غدیر» است و بخش دوم «اندیشه غدیر». در این باره کتب متعددی از هر دو طرف نوشته شده است. عزیزان باید به این نکته توجه کنند که مسئله امامت و خلافت به شیعه اختصاص ندارد و همه علمای مسلمان در ضرورت خلافت و امامت اشتراک دارند. در گذشته برخی خوارج (شُرات از خوارج) یا برخی از نجاریه از معتزله بوده‌اند که ضرورت امامت را نپذیرفتند، و الا همه علمای مسلمان اصل وجود امامت و خلافت را در امت اسلامی در حکم ضرورت قبول دارند. البته در اینکه امامت و خلافت از اصول است یا فروع و نیز در چگونگی انتخاب اختلاف دارند. این لایه دوم است. بحث‌های بسیار گسترده‌ای صورت گرفته است، اما متأسفانه در حوزه‌های علمیه ما این موضوع به‌خوبی مطالعه نمی‌شود. هم ما و هم علمای اهل سنت در این باره کوتاهی کرده‌ایم. حال آنکه شاید مهم‌ترین مسئله امت اسلامی بعد از پیامبر (ص) تا به امروز امامت امت اسلامی است. امروزه یکی از محورهای اصلی مشکلات جهان اسلام رهبری امت است؛ اینکه چگونه باید امت را اداره کرد و با چه ویژگی‌هایی می‌توانیم امام مسلمانان را بپذیریم. عده‌ای می‌گویند امام هر صفتی داشته باشد، همین که حاکم و غالب باشد کافی است؛ هر کس غالب شد، خواه عادل باشد یا خیر، و خواه عالم باشد یا خیر، امام است و اطاعت از او واجب و قیام علیهش حرام است. تخطی از حکمش به هیچ وجه ممکن نیست و باید با او بیعت کرد. اختلافی که اکنون در اداره امت اسلامی وجود دارد به این نگاه برمی‌گردد. این یک تئوری‌ در باب امامت است و امت اسلامی باید در این باره بحث کند که ما امام را با چه شرایطی ‌می‌پذیریم. این مسئله باید در دستگاه نظریه‌ای شیعه و اهل سنت بررسی شود. از این هم می‌گذریم. این بحث در جای خود مهم است؛ چنان‌که بحث اول نیز مهم است و تقریباً فیصله پیدا کرده و در اصل رویداد تردیدی نیست. بحث دوم هنوز باقی است و باید درباره‌اش گفت‌وگو کرد.

در باب غدیر رویکرد سومی وجود دارد و آن نه «رویداد غدیر» و «اندیشه غدیر»، بلکه «رویکرد غدیر» به مسائل اسلامی، امت اسلامی، و نظام معرفتی اسلام است؛ این موضوع باید مطالعه و بررسی شود. برای روشن ‌شدن این بخش، به بحثی می‌پردازم که در جای دیگری مفصل گفته‌ام. یکی از سؤالاتی که از قدیم در کتب تاریخی و امامتی آمده و به‌تازگی بیشتر مطرح می‌شود این است که اصلاً غدیر برای چه اتفاق افتاده است. اگر همه اتفاق نظر داریم که قبل از غدیر پیامبر (ص) با تعابیر مختلف، در مصادر فریقین و به‌تواتر امیرالمؤمنین (ع) را در مقام ولایت معرفی کرده‌اند، پس واقعه غدیر چرا رخ داد؟ در حدیث منزلت، آیه ولایت و حدیث تشبیه و … نیز به این موضوع اشاره شده بود، پس چرا پیامبر (ص) باید در آخرین روزهای حیاتشان و به آن صورت غدیر را مطرح کنند؟ آیا تکرار است یا تأکید؟ به این پرسش پاسخ‌هایی داده‌اند؛ از بین علمای شیعه عده‌ای گفته‌اند درست است که تا قبل از غدیر اصل معرفی جایگاه امیرالمؤمنین (ع) مطرح بوده، اما اعلان عمومی جانشینی و ولایت در غدیر رخ داده است؛ زیرا در باقی موارد هر کدام «قضیهٌ فی واقعه» است. درست است که بنا بر نصوص معتبر شیعه و اهل سنت، حدیث منزلت شاید در ده حادثه مطرح شده و حدیث تشبیه و إمره‌المؤمنین نیز ذکر شده، اما هیچ یک اعلان عمومی نبوده است. غدیر اعلان عمومی ولایت است تا در حکم امری رسمی مطرح و تثبیت شود. برخی هم گفته‌اند در غدیر، علاوه بر اعلان عمومی، بیعت نیز مطرح است. از مباحث مسلم تاریخی این است که بعد از این معرفی بیعت هم صورت گرفته است: «بَخٍّ بَخٍّ لَکَ یَا عَلِی أَصْبَحْتَ مَوْلَای وَ مَوْلَی کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَهٍ» مطرح شده است. پس بیعت هم اتفاق افتاده که قبل از آن نبوده است. پاسخ‌های دیگری هم داده شده است. ما در پاسخ به این سؤال نکته‌ای را عرض کرده‌ایم و آن اینکه درست است واقعه غدیر اعلان عمومی و بیعت است، اما مطرح‌کردن مسئله امامت و ولایت در حکم اصلی بنیادین و تأکید بر آن در حکم رویکرد، چشم‌انداز و افق‌گشایی در امت اسلامی در غدیر اتفاق افتاده است. در آیه اکمال آمده است: «أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» (مائده: ۳) و بعد آمده است: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» (مائده: ۶۷)؛ یعنی این چشم‌انداز با رسالت الاهی پیامبر (ص) گره بخورد و جزء مکمل امامت معرفی شود. این موضوع در غدیر رخ می‌دهد. در آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» (نساء: ۵۹) مسئله اطاعت مطرح است، و در آیه ولایت، «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوٰهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوٰهَ وَ هُمْ رَاکِعُون» (مائده: ۵۵) موضوع، تبیین جایگاه ولایت نسبت به ولایت نبی اکرم (ص) و ولایت‌اللّه است؛ هر کدام یک جهت را مطرح می‌کند. اما اینکه آینده، سعادت، شکوفایی، صلاح و توسعه‌ امت اسلامی در گرو مسئله امامت است در غدیر برجسته می‌شود، به طوری که قرآن می‌فرماید: «وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» (مائده ۶۷)؛ یعنی این مسئله تضمین‌شده است، تو ابلاغ کن و این موضوع با رسالت تو پیوند می‌خورد. تعبیر بنده از این بخش از آیه اکمال  که «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» این است که قرآن می‌فرماید امتداد رسالت در افق غدیر است و به افق آینده اشاره می‌کند. اگر قرار است رسالت در مسیر درست و خط صحیح ادامه پیدا کند ولایت امیرالمؤمنین (ع) باید در حکم شاقول، میزان و خط‌کش در امتداد رسالت در نظر گرفته شود. می‌دانیم حدیث ثقلین، که میان فریقین و همه فِرق اسلامی متواتر است، و در آخرین ساعات و آنات حیات حضرت رسول (ص) دوباره تکرار می‌شود کاملاً روشن‌ است: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ اَلثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی کِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ»؛ در اینجا «تَارِکٌ» یعنی چشم‌انداز و افق. پیامبر می‌گوید من شما را ترک می‌کنم، اما آنچه باقی می‌ماند و خط رسالت مرا ادامه می‌دهد قرآن کریم و اهل بیت (ع) است. «مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا اَبَدا» نیز چشم‌انداز است. گمراهی یعنی خارج ‌شدن از خط پیامبر (ص) و طبق فرمایش ایشان اگر بخواهیم از خط پیامبر خارج نشویم باید این دو عنصر را در زندگی داشته باشیم. هر دو عنصر (کِتابَ اَللّهِ و عِتْرَتِی) باید حضور داشته باشند؛ نه یکی بدون حضور دیگری. غدیر خم از این نگاه نه «حادثه» یا «یکی از اندیشه‌ها، اصول و ارکان اسلامی» بلکه به عنوان رویکرد، افق‌گشایی، و توجه مستمر به غدیر به عنوان شاقول و شاخص مطرح است. غدیر خم چشم‌انداز و رویکردی است که همواره باید آن را در نظر داشته باشیم. چشم‌انداز (vision) یعنی اینکه مثلاً فلان کوه را در نظر داشته باش و به مسیرت ادامه بده. در جایی عرض کرده‌ام که این پیام بعد از غدیر، و برای اولین بار پس از پیامبر (ص)، در خطبه صدیقه طاهره (س) اعلام شده است که غدیر رویکرد محسوب شود. این خطبه در مصادر مختلف آمده و تعبیر آن بزرگوار که فرمودند: «جَعَلَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّهِ و اِمَامَتَنا اَمنَاً مِنَ الْفُرَقَهِ؛ خداوند طاعت ما را نظام برای امت [رشته سامان ملت] و امامت ما را امن از فُرقه [مایه ایمنی از تفرقه] قرار داده است»؛ یعنی اگر امت اسلامی گرد هم بیایند و در مسیری با هم جمع شوند امامت ما شاقول خواهد بود و اطاعت از اهل بیت (ع) نیز خطی است که نظام ملت است. این «ملت» به معنای «ملت» در زبان فارسی نیست، بلکه در معنای عربی «ملت» است، یعنی «مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفاً» (نساء: ۱۲۵) که همان «دین» است. اگر قرار است دین آن طور که در قرآن و سنت نبی اکرم (ص) آمده است امتداد پیدا کند نظام و سامانه‌اش از طریق اطاعت ماست. این تعبیر در بیان امام رضا (ع) به شکل دیگری آمده است: «إِنَّ الْإِمَامَهَ زِمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ المُسْلِمِینَ». اگر غدیر را از این ناحیه بنگریم (و دوستان حاضر در مجلس هم تأمل کنند و نظر بدهند) که بگوییم پیامبر اکرم (ص) پیامی برای امت مسلمان دارد. این پیام به همه مسلمانان مربوط است و همه مسلمانان آن را نقل کرده‌اند؛ چون برخی فکر می‌کنند غدیر خم مختص شیعیان است، اما با دقت در جهان اسلام می‌بینیم بسیاری از کشورها به غدیر خم توجه می‌کنند و درباره‌اش کتاب می‌نویسند. در اصل این رویداد اختلافی نیست، اما اختلافات محتوایی وجود دارد. اتفاقاً جای علم، گفت‌وگو، بررسی و نقد بین علماست؛ نقش علما تبیین همین نکات است. مهم این است که در حوزۀ اندیشه متوقف نمانیم و در حوزۀ افق غدیر را مطرح کنیم. اگر قرار باشد پیام قرآن کریم و پیامبر اکرم (ص) امتداد پیدا کند جامعه اسلامی باید شاقول اهل بیت (ع) را معیار و میزان در نظر بگیرد و بر محور قرآن و سنت و امتدادش در سنت اهل بیت (ع) این بحث را دنبال کند تا ببینند پیام غدیر چیست. به نظر می‌رسد اگر به غدیر اینگونه نگاه کنیم و آن را صرفاً واقعه ندانیم این موضوع دیگر مربوط به یک روز نخواهد بود. اگر غدیر خم را «واقعه»‌ دانستیم یک روز از ۳۶۵ روز سال خواهد بود، اما اگر آن را «اندیشه» بدانیم اصلی در میان سایر اصول می‌شود. اگر غدیر را «رویکرد» دانستیم دیگر به یک روز اختصاص ندارد؛ بلکه پیامی است برای کل تاریخ امت اسلامی، و پیام غدیر هر روز می‌تواند مطرح شود. دیگر مربوط به یک اصل نیست که بگوییم ما این اصل را قبول داریم یا فرقه‌ای دیگر آن را قبول ندارند؛ پیامی است که باید آن را موشکافی، و ابعادش را بررسی کرد و دید که در میان امت اسلامی باید چگونه مطرح شود.

نکته آخر را بیان می‌کنم؛ جمع حاضر، متشکل از استادان و علمای شبه‌قاره هند است. به این مناسبت سخنم این است که در میراث مدرسه هند ذخایر بسیار بزرگی وجود دارد که امروزه همه جهان اسلام به آن نیاز دارد، اما متأسفانه مغفول مانده است. محققانی از ایران، هند و عراق با مدیریت علمی استاد اسفندیاری و دیگر عزیزان مشغول احیای این آثار هستند و این آثار در حال انتشار است. در طول ۲-۳ قرن گفت‌وگویی در شمال هند و بخشی از حیدرآباد اتفاق افتاد که در آن گاهی عصبیت و تندمزاجی هم وجود داشته است. ولی گذشته از اینها، اتفاق مبارکی در آنجا افتاد و آن اینکه در جهان اسلام بحث امامت موضوعی جدی و اصلی شده است. غدیر موضوع مطالعه شده است و صدها صفحه در باب غدیر و پیامش نوشته‌اند. نمی‌گوییم متوقف بمانیم؛ اگر ادعا کنیم در فقه، کلام، تاریخ، اخلاق یا مطالعات قرآنی تا انتها تحقیق شده است و همه باید متوقف شویم و مقلد باشیم در اشتباهیم. تقلید یعنی خاموشی علم. تحقیق و بحث باید ادامه پیدا کند، اما نیازمند منبع‌ و محتوا هستیم. ما نمی‌توانیم علم را از صفر شروع کنیم. اگر بخواهیم فقه را از صفر شروع کنیم باید به قبل از عصر شیخ مفید برویم. ما به آخرین دستاوردها نگاه می‌کنیم. امروز در جهان تشیع و تسنن مسئله امامت مطالعه شده و صدها جلد پایان‌نامه، کتاب و مقاله نوشته شده است. در ایران پژوهشگران در حال فعالیت‌اند، اما پیشنهادم این است که در شبه‌قاره، این کشور بزرگ، با این تنوع علمی، فرقه‌ای و فرهنگی باب گفت‌وگو راجع به پیام غدیر را باز کنیم. در دیدارهایمان در آن منطقه دیدیم که برخی علمای اهل سنت که میلیون‌ها طرفدار دارند از غدیر بحث می‌کردند و پیام غدیر را مطرح و از نگاه خودشان تحلیل می‌کردند. در این بین باید توجه کنیم که رسانه و سیاست دو مانع گفت‌وگوی علماست. رسانه‌ها پمپاژ می‌کنند و سیاست‌های جهانی هم تفرقه ایجاد می‌کنند. علمای مسلمان در مناطق مختلف باید بر موضوع مسلط شوند و بر اساس این میراث علمی باب گفت‌وگو را باز کنند و از هم بیاموزند و یافته‌ها را به هم منتقل کنند؛ البته این به معنای توافق بر سر مسائل نیست. بحث اعتقاد، علم و گفت‌وگوست. مسائل را مطرح می‌کنیم و این باعث رشد علمی، توسعه معرفتی، نزدیکی جامعه اسلامی به هم و رسیدن به درک بهتر از نظریات دیگران خواهد شد. پیشنهاد می‌دهم در شبه‌قاره، که محیط گسترده گفت‌وگوی ادیان و مذاهب است، پیام غدیر را به عنوان پیام رسای انسانی و اسلامی مطرح کنند و در این باره گفت‌وگو کنند. قطعاً معارفی از دل پیام غدیر درمی‌آید که نگاه تمدنی‌مان را به آینده اسلام تغییر خواهد داد. اگر باور داریم پیامبر اکرم (ص) افق آینده امت اسلامی را ترسیم کرده‌اند، که یکی از مواقف مهمش غدیر است، باید بدانیم در کاویدن سخنان حضرت (ص) هرچه گفت‌وگو کنیم و ابعاد را بکاویم مطالب بیشتری یاد می‌گیریم. این موضوع را باید سرلوحه فکر، عمل و برنامه کنیم. در این صورت است که غدیر به جای اینکه محل اختلاف باشد محل وفاق خواهد بود. وقتی داد و ستد علمی داشته باشیم مطالب جدیدی می‌فهمیم و به مشترکات جدیدی می‌رسیم و از دل همین مباحث مسائل امروز و فردا روشن، و راه‌ها تبیین می‌شود.

در این باره گامی برداشته‌ایم که ان‌شاءلله حاج‌آقای مهدی‌پور و حاج‌آقای عموزاد حاصل آن را به دوستان برسانند. همین ایده را در دانشگاه ادیان و مذاهب در دو جلسه مطرح کردم. یکی از دوستان خوب، فاضل و توانمند این موضوع را برای پایان‌نامه‌ دکترایش انتخاب کرد و در آنجا هم استادان خوب در همه گرایش‌ها در گروه داوری و راهنمایی به این فرد کمک کردند. بعدها این پایان‌نامه به صورت کتاب تحت عنوان گفتمان امامت: الگویی معرفتی در تقریب و وحدت منتشر شد. در این کتاب مفصل بحث کرده‌ایم و نظریات مختلف تقریب و محاسن و معایبش را ذکر کرده‌ایم. برخی درباره تقریب گفته‌اند بهتر است از اختلافات بحث نکنیم. ولی در کتاب این دیدگاه را نقد کرده‌ایم و معتقدیم هرچه درباره اختلافات بحث نکنیم اختلافات بیشتر می‌شود. امروز دستگاه‌های رسانه‌ای دشمن در پی ایجاد اختلاف است؛ برای شیعیان از سنی‌ها و برای سنی‌ها از شیعیان تصویری درست می‌کنند که باعث افزایش اختلافات می‌شود. ولی ما اگر گفت‌وگو کنیم و اختلافات، مانند تمام گفت‌وگوهای علمی، در محافلی عاقلانه، حکیمانه و روشمند مطرح شود بهتر است. «گفتمان امامت و پیام غدیر» را الگوی معرفتی برای تقریب و وحدت قرار دهیم. در همین کتاب نیز راهکارها و تکنیک‌های لازم را توضیح داده‌ایم. هدف این نیست که بگوییم به جایی رسیده‌ایم، بلکه هدف این است که حرف‌ها گفته و شنیده شود. نتیجه حداقلی این خواهد بود که بین علمای اسلامی انصاف و حکمت تقویت می‌شود؛ اگر در آینده شخصی گفت اینگونه از علمای مسلمان ناصبی یا … هستند می‌توانیم نادرستی و فقدان دقتش را نشان دهیم. اگر فردی پرسید نظر تشیع درباره امامت نظریه غالیانه کذاست ایشان پاسخ خواهد داد که ما منابع را بررسی و تحقیق کرده‌ایم و چنین نیست. مطلوب ما در کل علوم این است که کار مشترک علمی کنیم؛ موضوعی را محور قرار دهیم و یکی از علمای اهل سنت و یکی از علمای تشیع دیدگاهشان را به صورت مستند و قوی بنویسند و یافته‌ها متبادل و نقد شود و مجموع آن منتشر شود. ما اکنون کتاب المراجعات مرحوم شرف‌الدین را در دست داریم که گفت‌وگوی عالمانه دو شخص است، اما امروزه ما عقب‌گرد داشته‌ایم. در آن زمان علما به‌آسانی با هم مراودات علمی داشتند، ولی امروزه حتی گاهی اجازه تعامل نمی‌دهیم. در این میان رسانه، دشمن و سیاست بی‌تأثیر نبوده است. باید اثر مرحوم شرف‌الدین را الگو بدانیم. البته در این سال‌ها، در ایران، گفت‌وگوهای بسیار خوبی در زاهدان داشته‌ایم، اما کشور بزرگ هند فضای گفت‌وگوی جدی و میراث علمی را از طرفین دارد. باید الگوی گفت‌وگو بر سر غدیر را با نگاه تقریبی پایه‌گذاری کنیم و بر طبق آن فعالیت کنیم. اگر ما اینگونه به فرمایش‌های قرآن کریم و وجود مقدس نبی مکرم اسلام (ص) نگاه کنیم حتماً راه‌گشای آینده امت اسلامی خواهد بود و علمای مسلمان، مردم و جامعه نیز از آن بهره‌مند خواهند شد. عذرخواهی می‌کنم از اینکه مقداری سخنانم مفصل شد. ان‌شاءالله از حضور همه عزیزان بهره‌مند شویم.

سخنران دوم نشست: ماموستا دکتر عزیزبابایی:
برای بنده جای بسی خوشحالی و سرور است که در خدمت استادان بزرگوار و علمای شبه‌قاره هند هستم و از سخنرانی استاد سبحانی استفاده کردم. تا میانه راه تصور می‌کردم قرار است من شنونده باشم و ماموستا عبدالسلام کریمی سخنرانی کنند؛ در نتیجه آمادگی چندانی ندارم، اما بنیان‌گذار جمهوری اسلامی و استادان می‌فرمایند هرچه بحث‌های علمی شکل بگیرد و تقویت شود خوب است. در قرون گذشته مدارس فقهی، کلامی و حدیثی در دنیای اسلام و در بغداد داشتیم. حتی در میان یهودیان، مسیحیان و ماتریالیست‌ها (دهریان که به خدا معتقد نیستند و در قرآن به آنها اشاره شده است: وَ مَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ (جاثیه: ۲۴) و ظاهراً در دربار خلیفه بحث علمی وجود داشت. آن حجم از کتب اسلامی که حاکی از آرای مختلف است اوج تمدن اسلامی را نشان می‌دهد. چند سالی که در قم بوده‌ام همیشه آرزو داشتم قم مانند بغداد آن زمان شود. اگر علمای قم در جهان اسلام با علمای سعودی و وهابی بحث کنند باعث حل بسیاری از اختلافات خواهد شد؛ چنان‌که گاهی برای سیر و سیاحت به قم آمده‌اند و تغییراتی را شاهد بوده‌ایم. ما نیازمند مباحث علمی و کلامی و تألیف کتاب، در کنار محبت و مودت، هستیم، بدون اینکه مسئله به رسانه کشانده شود. رسانه، چه شیعی و چه سنی، نمی‌تواند موضوعات را به نحو تخصصی مطرح کند و مفید نخواهد بود، ولی علما برای بیان این مسائل سال‌ها زحمت کشیده‌اند. علمای بزرگ از مذاهب مختلف با هم صحبت کنند و چه بهتر که از شبه‌قاره هند شروع شود که مایه مباهات و افتخار است. به قول رهبر معظم، نمی‌گوییم شیعیان سنی شوند و اهل سنت شیعه شوند، و شافعی حنفی شود و …، ولی می‌توانند به نقاط مشترکی برسند. رهبری در بعثه حج، سال ۱۳۹۰، می‌فرمایند ما نمی‌خواهیم حاکمیت دیگر کشورهای اسلامی دقیقاً عین ما باشد، ولی حاکمیت اسلامی را در همان چارچوب خودشان دوست داریم. قرآن کریم می‌فرماید: «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ» (مائده: ۴۴). حاکمیت معنویت در دنیایی که رو به قهقهراست مهم است؛ امتی به دلیل گناهی نابود شده است و امروزه دنیا می‌گوید این فعل [همجنس‌بازی] باید قانونی شود. علمای مسیحی هم در مقابل پذیرش این موضوع مقاومت می‌کردند، ولی به‌تازگی پاپ اعلام کرده است که اشکالی ندارد مردان با مردان و زنان با زنان ازدواج کنند. کاش این خبر درست نباشد؛ چراکه ما در برخی مسائل با علمای یهود و مسیح اشتراک داریم: «تَعَالَوْا إِلَىٰ کَلِمَهٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ» (آل عمران: ۶۴). اخلاقیات بسیار مهم است. بسیاری‌ از تمدن‌ها به دلیل بی‌اخلاقی نابود شده‌اند. ما در موضوع اخلاق، حتی در تعامل با مسیحیان و یهودیان، بسیار می‌توانیم فعالیت کنیم، چه رسد به دو مذهب بزرگ اهل سنت و تشیع، حتی با وجود تفاوت‌هایی که با هم مثلاً در ولایت دارند. اهل سنت «ولایت» را به معنای مد نظر تشیع قبول ندارد و معتقدند باید «مودت» باشد. در ضمن، در نظر آنها حضرت علی (ع) فقط «امام» نبوده است، بلکه یکی از «خلفای راشدین» است. به‌علاوه، بسیاری از اهل سنت می‌گویند امام حسن (ع) هم از راشدین است. حاکمیت اخلاق، معنویت، دین و امور اصیل، که همه فطرت‌های سالم به دنبال آن هستند، با بحث، گفت‌وگو و حل اختلافات ایجاد خواهد شد. پیشنهاد آقای سبحانی، پیشنهاد خوبی است. الحمد لله علمای شیعه و اهل سنت هند چندان تعصبات کورکورانه ندارند و با هم متفق‌اند؛ اگر از هم جدا شوند دشمنان مشترکی دارند که آنها را به زانو درمی‌آورند. خداوند ان‌شاءالله به همه کسانی که برای جهان اسلام و تمدن اسلام و علمای اسلام، افکار و نیات خیر دارند توفیقات بیشتری عنایت کند. از بزرگوارانی که زحمت کشیدند و بنده را دعوت کردند تشکر می‌کنم، به‌ویژه حاج‌آقای مهدوی‌پور که ان‌شاءالله خداوند در این مسیر یار و یاورشان باشد و ما به افقی برسیم که برای همه‌مان خیر و نیکی است. معتقدم یکی از گناهان دنیای اسلام در قیامت این خواهد بود که چرا به غیرمسلمانان توجه نکردیم. فرد آمریکایی و اروپایی منتظر است پیام شما به او برسد. آنها در روز قیامت خواهند گفت پیام اسلام به ما نرسیده است. به همین دلیل، ما باید پیام اسلام را به آنها می‌رساندیم. چنان‌که غزه در حال حاضر کمی این پیام را به جهانیان رسانده است و به این دلیل بسیاری به اسلام توجه می‌کنند و به آن داخل می‌شوند. با اینکه اهالی غزه سنی هستند و نمایندگانشان پشت سر بنده نماز را اقامه می‌کنند، اما مردم دنیا کمی پیام ایشان را دریافت کرده‌اند و این دریافت، چنین معجزه می‌کند. البته می‌دانیم که جمعیت غزه دو میلیون نفر است؛ حال ببینید اگر دنیای اسلام با این جمعیت کنونی پیام را دریابند چه اتفاقی خواهد افتاد. دو میلیون نفر در مکه عبادت می‌کنند؛ اگر مردم دنیا پیام اینها را دریافت کنند به اوج تمدن اسلامی خواهیم رسید که دیگر هیچ نیرویی نمی‌تواند بر ما مسلط شود و بخواهد جایی مثل مسجدالاقصی را هفتاد سال اشغال، و این همه مسلمان را اسیر کند. حال آنکه ما باید علاوه بر زیارت نجف، کربلا، مکه و مدینه به مسجدالاقصی هم می‌رفتیم. برخی در ایام قدیم، همین هفتاد سال پیش، به زیارت مسجدالاقصی می‌رفتند؛ یعنی زیارت مسجدالاقصی، بعد از زیارت مسجدالحرام و مسجدالنبی، متعارف بود. متأسفانه گاهی به دلیل توجه نکردن به پیام‌ها یکدیگر را می‌کُشیم. اگر با هم نباشیم و دل‌هایمان را به هم نزدیک نکنیم به جایی خواهیم رسید که ما به این افتخار می‌کنیم که شما را می‌کشیم و شما هم به این افتخار می‌کنید که ما را می‌کشید و به بهشت خواهید رفت. این برای دشمن بهترین گزینه است که بدون صرف هیچ هزینه‌ای، خودمان یکدیگر را نابود کنیم. باید دید خیر بیشتر در چیست. با تعامل و ارتباط با یکدیگر و مطالعه می‌توانیم خیر بیشتر را رقم بزنیم. همان‌طور که استاد قرائتی می‌فرمودند من از فردی روستایی چیزی یاد گرفته‌ام و بیست سال است از آن استفاده می‌کنم، چه رسد به علما، متخصصان و متفکران.

پرسش و پاسخ حاضران در نشست

  • استاد سبحانی شما به هند تشریف برده‌اید. حتماً در آنجا ملاحظه کرده‌اید که برخی گروه‌ها، مثلاً بریلویه، به اهل بیت (ع) ارادت بیشتری نشان می‌دهند، ولی حاضر نیستند با شیعیان کنار بیایند. آیا نکاتی دارید که در باب پیام غدیر که فرمودید، با کدام فِرق و مذاهب اسلامی می‌توان بیشتر تعامل داشت؟

می‌دانیم که «صوفیه» در هر جایی از جهان اسلام به معنایی به کار می‌رود. تعبیر «صوفیه» یعنی کسانی که به امور باطنی و معنوی اسلام توجه دارند. «صوفیه» در شمال آفریقا یک معنا می‌دهد و در شبه‌قاره هند معنایی دیگر. اما منظور از این اصطلاح بزرگانی از علمای مسلمان است که امروزه فقیه، مجتهد و متکلم‌اند، اما به ابعاد معنوی و باطنی اسلام هم توجه می‌کنند. به نکته خوبی اشاره کردید. جلسه ما هم به دنبال همین بحث است. در جاهای مختلف دیده‌ام، اما چون بیشتر فعالیتم در حوزه بین‌الملل در ۱۵ سال گذشته، بخش عربی بوده است این موضوع را در آنجا بسیار دیده‌ام و مراوداتی که برقرار کردیم نتایج خوبی به دنبال داشت. ممکن است بین دو جریان علمی، فکری یا فرقه‌ای یا حتی دو عالم در یک شهر با وجود اشتراکات بسیار اختلافاتی هم وجود داشته باشد، اما چون فهم درستی از مشترکات نیست نقاط اختلاف برجسته می‌شود و اجازه گفت‌وگو به هم نمی‌دهند. یکی از عوامل این موضوع که فرمودید ناآگاهی است. حتی بین علمای مسلمان آگاهی‌های دقیقی از اندیشه‌های دیگران، زمینه یا تاریخ هر کدام از این اندیشه‌ها وجود ندارد. حضار این جلسه همگی از نخبگان علمی‌اند، اما متأسفانه ما در این زمینه عقب‌ماندگی داریم. امروزه در جهان کافی نیست که بگوییم مجتهد، فقیه، فیلسوف و متکلم هستیم. بسیاری از مصائب کنونی اسلام به اهل فقه، کلام، فلسفه و علما مربوط است. چون اگر علم بدون بصیرت، شناخت محیط، شناخت مخاطب و اولویت‌ها باشد مضر می‌شود. بسیاری از تعصبات به همین دلیل است. شخص اندیشه خود را می‌داند و شاید در آن زمینه هم متخصص باشد، اما اندیشه عالم دیگر را، که چه‌بسا همشهری‌اش است، نمی‌داند. این است که ، بدون دانستن نظریه رقیب، داوری‌هایی در حقش می‌کند و چون فقیه است حکم صادر می‌کند و چون متکلم است ادعایش را با صدای بلند مطرح می‌کند. ما اگر مهارت گفت‌وگو و تعامل با دیگران را نداشته باشیم گاهی علممان نه‌تنها مفید نخواهد بود بلکه مضر است. علم نافع، علم مؤثر و کارآمد است. ما به‌شدت نیازمند آگاهی دقیق از مخاطب، محیط، نیازها، مصالح و اولویت‌ها هستیم. تجربه بنده در شبه‌قاره هند و حوزه عربی این است که اگر جلسه را با مهارت علمی شروع کنید همان چند دقیقه ابتدایی فضا عوض می‌شود. در مواجهه ابتدایی در جلسات با بعضی علمای بزرگ وقتی باب گفت‌وگو باز شد تصورات نادرست به کنار رفت و همه جلسه به بحث علمی سپری شد. هر دو طرف هم از جلسه استفاده کرده‌اند و رضایت داشته‌اند، نکات آموخته‌اند و موضوعات برایشان آشکار شده است. آقای سلمان نَدَوی به دعوت حاج‌آقا مهدی‌پور و با حمایت مؤسسه به اینجا آمدند و آخرین دیدار ایشان با بنده بود که جلسه‌ای دوساعته با ایشان داشتیم و فضای فکری، ذهنی و روحی‌شان کاملاً عوض شد و لحظه خداحافظی به من گفتند: «باید یک ماه به هند بیایید و شما را با علمای مختلف مرتبط کنم و با آنها گفت‌وگو کنید. اینها نیازمندند که شما حرف‌هایشان را بشنوید و آنها نیز سخنان شما را بشنوند». با اینکه ایشان در ابتدا با موضع نقادی و جدی وارد شده بودند. ما باید اولاً جریان‌های محیطی را بشناسیم. این دستور کار ما در محافل علمی است. ابتدا از اولویت‌ها و نزدیک‌ترین‌ها شروع کنیم. تا نشناسیم نمی‌توانیم باب گفت‌وگو را باز کنیم. نکته دوم، مهارت گفت‌وگوست. گفت‌وگو حکمت، سعه صدر، صبر و اخلاق می‌خواهد. اخلاق گفت‌وگو باب بسیار مهمی است. اگر در سیره رسول اکرم (ص) و اهل بیت (ع) و اصحاب بزرگوارشان دقت کنیم اینان قهرمانان گفت‌وگوی انسانی‌اند؛ اینکه چطور با مخالفشان به صورت اخلاقی مواجه می‌شوند، به طوری که مخالفان را به‎مرور به مسیر اسلام می‌آوردند. اما بخشی از مهارت در عمل اتفاق می‌افتد. پیشنهادم این است که در این زمینه باید شروع کرد و تا شروع نکنیم نمی‌توانیم به این مهارت دست پیدا کنیم. میان خود دیوارهای بزرگ درست کرده‌ایم و به هم اجازه گفت‌وگو نمی‌دهیم. چه اشکالی دارد وقتی محفلی علمی تشکیل می‌دهیم نیمی از افراد، علمای اهل سنت باشند؟ در جلسات، اندکی پس از گفت‌وگو، صمیمیت ایجاد می‌شود و می‌کوشیم قرار جلسه آینده را بگذاریم. در برنامه‌ سفر و دیدار با علمای بزرگ دیوبند هم همین طور بود. این باب باید باز شود و این هم در ارتباط عَمَلی با دیگران اتفاق می‌افتد.

  • در هند روضه‌خوانی در محرم بیشتر است. تبرّی به شکلی نامناسب و حتی گاهی لعنت به خلفای ثلاثه شکل می‌گیرد. در چنین وضعیتی چطور می توانیم گفت‌وگو را شروع کنیم؟

سؤال بسیار خوبی است. تندروی و بی‌اخلاقی ممکن است در هر جایی باشد. در قم، اصفهان و چند شهرستان ایران هم گروه‌های اقلیتی هستند. دو بحث وجود دارد: اول، عقیده، اندیشه و مستندات علمی است. گاهی تولّی و تبرّی را در این سطح مطرح می‌کنیم. در اینجا باید گفت‌وگوی حکیمانه، عاقلانه و عالمانه وجود داشته باشد. بسیاری از بزرگان مدرسه هند نیز همین کار را می‌کردند. در کتاب عَبَقاتُ الاَنوار فی اِمامَه الاَئمهِ الاَطهار که در ۳۵ جلد منتشر خواهد شد و دایره‌المعارف بسیار بزرگی است نویسنده بیش از ۱۲۰۰ منبع را یک‌به‌یک دیده‌ است، البته نه از نوع ارجاعاتی که ما در حوزه و دانشگاه و باواسطه می‌دهیم. نکته جالب این است که ایشان عبارات را تقطیع نمی‌کند و برداشت عرضه نمی‌کند. ما معمولاً برداشت‌های خودمان را عرضه می‌کنیم. در میان این ۱۲۰۰ منبع حتی صد منبع هم شیعی نیست. عالمی شیعی ۱۱۰۰ منبع معتبر اهل سنت را ذکر کرده و هر جا به منابع شیعی ارجاع داده ابتدا اثبات کرده است که این منبع نزد علمای اهل سنت معتبر است و بعد به آن استناد کرده است. پس یک فضا، فضای علمی است که الگوهای علمی و معرفتی ما هستند. به‌علاوه، فضای عمومی، تبلیغاتی، رسانه‌ای و عوامانه داریم که محدود است، ولی سر و صدا دارد. ما علما باید مراقب باشیم و سه کار را انجام دهیم: اول: نشست‌ها و مباحث علمی باید به حدی برجسته و قوی شود که فعالیت آن رسانه اصلاً دیده نشود. مرحوم سید شرف‌الدین در المراجعات حتی یک عبارتِ نه اهانت‌آمیز بلکه تخفیف به کار نبرده است؛ کتابی که در آن دو عالم بزرگ با هم بحث کرده‌اند. در گذشته از این دست بحث‌ها و گفت‌وگوها بوده است. دوم: ما اگر این را در شبه‌قاره باب کنیم و علمای ما با یکدیگر ارتباط پیدا کنند اولاً، آن عده قلیل و تندروها هم کمتر دیده می‌شوند. دوم، آموزش‌های درست معرفتی به مردم را رواج دهیم. بسیاری از این رفتارها یا از روی ناآگاهی است یا افراد با مصالح آشنا نیستند یا در آنجا مسائل حاشیه‌ای وجود دارد. بررسی این کار به عهده ما علماست. شخص افراطی در هر دو مجموعه هست. باید نشان داد که اینها مباحث علمی است و بحث علمی باید در محیط خودش صورت بگیرد. مباحث اعتقادی هم فردی است و مربوط به افراد. سوم: آموزش‌های اعتقادی (فقهی و کلامی) باید در کنار آموزش‌های اجتماعی باشد. ما سیره پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) را یک‌طرفه خوانده‌ایم. عده‌ای فقط مباحث فقهی را دیده‌اند و به ارتباطات اجتماعی توجه نکرده‌اند. کتاب‌های تاریخی و سیره حدیث یا کتاب کافی را ببینیم. کافی بابی درباره معاشرت با سایر مذاهب دارد. در آن آمده است که در تشییع جنازه آنها شرکت کنید و آنها را دیدار کنید و احوالشان را بپرسید. امروزه به آن «تعایش اجتماعی»، «تعایش سلمی» و «هم‌زیستی مسالمت‌آمیز» می‌گویند. آدمی در برابر آموزه‌های اهل بیت (ع) درباره هم‌زیستی مسالمت‌آمیز حیرت می‌کند. هم‌زیستی مسالمت‌آمیز نشان‌دهنده آموزه‌های اخلاقی در عمل است. ابوشاکر دیصانی نمونه جالبی است. ابن‌ابی‌العوجاء که کافر و منکر همه چیز بود، در صحبت با امام صادق (ع) به او طعنه می‌زند، ولی حضرت در ابتدا حالش را می‌پرسد و بعد آرام‌آرام با او گفت‌وگو می‌کند. به همین دلیل، باید در حوزه تشیع و تسنن آموزه‌های اعتقادی و فقهی را با آموزه‌های اخلاقی و اجتماعی همراه کنیم. مکتب امری جامع است. اگر فقط گوشه‌ای را گرفتیم همان «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ» (نساء: ۱۵۰) می‌شویم. به افراد یاد بدهیم که اگر شیعه اصیلِ معتقد هستند اعتقادات و ادله‌شان، به علاوه احکام فقهی، را بدانند، اما در عین حال باید به اخلاق و روابط اجتماعی هم توجه کنند که در سیره علما کاملاً مشهود است. اتفاقاً باید در این فضا کار کنیم. اگر این فضا نبود شاید ما این رسالت را نداشتیم. از طرفی، نباید این طور باشد که اعتقادات را کنار بگذاریم؛ مسلمانان، چه شیعه و چه سنی، اعتقاداتی دارند که باید به آن پایبند باشند و مبانی و ادله‌ای هم برای اعتقاداتشان دارند. آموزش‌ها باید دقیق‌تر شود و علما باید در اینجا میدان‌داری کنند. اما علما میدان‌داری‌شان را از دست داده‌اند و به حاشیه رفته‌اند. میدان به دست عوام، رسانه و سلبریتی‌ها افتاده است. اینها دارند برای ما تعیین تکلیف می‌کنند. اگر در هر شهر و محله‌ای علما میدان‌دار باشند و عالم بداند چگونه باید مصالح و اولویت‌ها را رعایت کند مطمئن باشید از محفل علما چنین تعصباتی بیرون نمی‌آید. اینها برای گروه‌های خاصی هستند که ممکن است هر جا وجود داشته باشند؛ مانند داعش.

  • چرا اندیشه غدیر در اهل سنت مغفول مانده است؟ موانع آگاهی از آن چه بوده است؟

ماموستا عزیزبابایی: علما به چنین مباحثی که اختلافی بوده است وارد نشده‌اند؛ مثلاً به جز معدود منکران واقعه غدیر، بیشتر اهل سنت وقوع واقعه غدیر را پذیرفته‌اند، ولی می‌گویند معنایش فرق می‌کند. می‌گویند «علی مولای همه است»، یعنی دوست و محبوب همه است. حتی برخی محدثان می‌گویند در جریان اختلافات امت در زمان علی (ع) حق با ایشان بوده است. در آن زمان دو گروه مسلمانان با یکدیگر اختلافاتی داشتند. اما غدیر عملاً این طور نیست. اگر روح غدیر را در نظر آوریم این واقعه عملاً موجب بیدارگری اسلامی شد، حتی اگر آن را به زبان نیاورند. خلافت اسلامی، یعنی تنها قدرتی که در دنیا خلافت اسلامی محسوب می‌شد، حدود هشتصد سال پیش از هم پاشید، ولی اسلام باید امتداد پیدا می‌کرد. غدیر نیز همین را می‌گوید که اسلام باید امتداد پیدا کند و مغفول نماند. هزاران متفکر و عالم در چارچوب‌های گوناگون غدیر را بررسی کرده‌اند. البته اینطور نیست که واقعه غدیر از ما بخواهد فقط بنشینیم و بحث علمی کنیم؛ این شروع کار است. وگرنه همین که هزاران نفر در دنیای اسلام و در رشته‌های گوناگون، اقتصاد، حاکمیت و …، از اسلام دفاع می‌کنند خوب است و اجرا کردن پیام غدیر است و لزومی ندارد که بگوییم اینها را از غدیر وام گرفته‌ایم. همین که بیدارگری اسلامی حتی اگر به ایران کمک نکند، اما مانند داعش بر ضدش هم عمل نمی‌کند و اینجا را به موقعیت داعش نمی‌کشاند، یعنی کارآیی داشته است. البته باید بیشتر تلاش شود. چون اختلافات در اذهان رسوخ پیدا کرده است. شاید خود علما هم آگاه نباشند که در همین مسائل اختلافی چقدر اشتراک وجود دارد. در مکه، موضوع حج را در حضور بزرگان مذاهب حنفی، شافعی، مالکی و جعفری بررسی کردیم و متوجه شدیم نود درصد میانشان مشترکات وجود دارد و ۲-۳ درصد هم اسامی مختلف دارند. در این زمینه استاد سبحانی مطالعات بیشتری داشته‌اند و بهتر است از سخنان ایشان هم استفاده کنیم.

دکتر سبحانی: در پاسخ به این پرسش، دو نکته را بیان می‌کنم. اگر به واقعه غدیر تاریخی نگاه کنیم، میان علمای اهل سنت، با گذر زمان، بر غدیر بیشتر تأکید شده است. همان‌طور که در ابتدای سخنم گفتم، پیش‌تر ما باید درباره اصل واقعه غدیر بحث می‌کردیم، ولی حالا حتی بین علمای وهابی هم به آن اذعان و اعتراف می‌کنند و به مشترکاتی با ما رسیده‌اند. زمانی بحث بود که «مولا» به معنای سرپرست هست یا نه. حالا در منابع اهل سنت و حتی بین علمای عربستان افرادی صراحتاً اعتراف می‌کنند که «مولا» به معنای اولی بالتصرف است و می‌پذیرند در حادثه غدیر حضرت پیشاپیش اعتراف گرفته‌اند که «اَلَسْتُ اَوْلَیٰ بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟» و این به معنای ولایت و سرپرستی است. پس مباحث پیشرفت داشته است. نکته دوم اینکه، متأسفانه ما باب بحث علمی را در این موضوعات نگشوده‌ایم. چند نفر از علمای شبه‌قاره هند آمادگی بحث در این زمینه دارند؟ شاید خیلی کم. شاید خود ما هم فعالیت علمی دقیق نکرده‌ایم. به همین دلیل همیشه گفته‌ایم که در آموزش‌هایمان هم نباید یک‌طرفه برویم. مثلاً فردی که متخصص فقه است نباید فقط در باب فقه مطالعه کند و متخصص کلام، فقط در باب کلام. مباحثی مانند پیام غدیر یا رسالت اسلام مشترک بین همه علماست و تخصص‌پذیر نیست و بحث علمی در این زمینه ضعف داشته و دقت کافی نداشته است.

ماموستا عزیزبابایی: چند سالی است مراسم غدیر و نیز مراسم شهادت سیدالشهدا و ایام محرم و صفر در میان اهل سنت هند بسیار باشکوه برگزار می‌شود. اتفاق جدیدی که این چند سال در هند افتاده و هر سال هم از آن استقبال بیشتری می‌شود دعوت از علمای شیعه برای سخنرانی در این جلسات است. مثلاً در مراسمی چندهزارنفری طلبه‌ای سید و شیعه از هندوستان در موضوع غدیر سخنرانی می‌کند و بالای سرش هم عبارت «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ» نصب شده است. پیشنهاد می‌دهم جلسات گفتمان غدیر را با حضور دکتر سبحانی در هند برگزار کنیم و این مسیر را ادامه دهیم. چون در این دو سه سال از علمای اهل سنت بارها شنیده‌ام که گفته‌اند ولایت تشریعی امیرالمؤمنین را قبول داریم. حال، این بحث را که «ولایت تشریعی» به معنای قانون‌گذاری یا ولایت بر مال و جان و … است، چون طولانی است، کنار می‌گذاریم، اما برای اینکه گفتمان شکل‌گرفته در اهل سنت و رویکردی جدیدی که در پیش گرفته‌اند تحریف نشود و مسیر درستش را طی کند و معنای واقعی وحدت بین شیعه و سنی محقق شود، پیشنهاد می‌دهم نشست‌های پی‌درپی با حضور دکتر سبحانی داشته باشیم.

نظرات

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *